عقلانیت امیدواری به عوامل زیادی بستگی دارد. عواملی مانند متعلَّق امید -چیزی که به آن امید میبندیم-؛ میزان امیدواری، شرایط، هدف و شخص امیدوار؛ احتمال به ثمر نشستن نتایج مثبت آن امیدواری و… اساسا امید عقلانی، امید به نتیجهی مثبتی است که علیرغم نداشتن یقین به وقوع آن، چنین اتفاقی را احتمال میدهیم. حال هرچه احتمال وقوع بیشتر باشد، آن امید عقلانیتر است.
در صورتیکه امید، واهی باشد، ممکن است آسیبهایی به همراه آورد که در شرایطی حتی جبران آن آسیبها هم ممکن نباشد. به عقیده من شرط عقلانیتِ امید آن نیست که فرد تنها و تنها به خود یا تواناییهای خود امید داشته باشد؛ و همچنین صرف اینکه امید به کسی جز خودمان بستهایم نشانهی واهی بودن امیدمان نیست. شرط عقلانیت امید، وجود شناخت نسبی از عواملی است که در ابتدا به آن اشاره شد؛ یعنی امکان عقلایی تحقق آنچه به آن امید بستهایم. به نظر میرسد اوصاف شخصی و شرایط و اهداف هر فرد تا حد زیادی، در معقولیت امید، مدخلیت دارند و نمیتوان نسخهای واحد برای همگان تجویز کرد و همه را به امیدی واحد برانگیخت.
انسان امیدواری را در نظر بگیرید که متعلَّق امید او، پدری مهربان، توانایی جسمانی، اندیشهی فعلی، نهادهای اجتماعی یا حتی لطف خداوند باشد. چقدر تضمین و اطمینان وجود دارد که مواردی از این دست، برای هر انسانی، با هر هدفی و تحت هر شرایط و به هر میزانی، ارزش امید بستن داشته باشند؟ چقدر اطمینان وجود دارد که پدر مهربانم همیشه حامی من باشد؟ دستانم همواره توانا باشند؟ اندیشهی کنونیام همچنان گرمابخش و راهافروز بماند؟ نهاد اجتماعی به وظایفش عمل کند و لطف خداوند با خواستهام همسو باشد؟
فوت پدر، تصادفی ناگهانی، خواندن کتابی که هنوز نخواندهبودم، سیاستمداری فریبکار، یا حکمتی الهی اما ناهمسو با اهداف، شاید تمام امیدهایم را به یأس بدل کند. اینها همه امیدهایی بودند که امکان بروز امیدهایی دیگر را از میان برده بودند. شاید اگر به اینها امیدی نمیبستم (یا لاقل با آن شدت امید نمیبستم) فکر دیگری میکردم، تصمیمی دیگر میگرفتم، سبک دیگری برای زیستن انتخاب میکردم تا دستمایهها و سرمایههای جدیدی برای امیدواری بیابم. امیدهایی که معقولتر و قابل اتکاتر باشند.
براساس این تاملات و ملاحظات، به نظرم میرسد تزریق امیدی واحد به انسانهایی متفاوت، بدون شناخت کافی از تفاوتهایشان، اهدافشان، شرایطشان، و از همه مهمتر احتمال ثمربخش بودن امیدشان، نمیتواند عملی اخلاقی و سنجیده باشد.
امید از سویی موجب آسودگی خیال میشود و از سوی دیگر جا را برای تفکر پیرامون راههای دیگرِ حل مسئله تنگ میکند. نگاهی به وضعیت کنونی کشورهای خاورمیانه و ذخایر زیرزمینی فراوان آنها میتواند ما را به این نتیجه برساند که اگر راه حلی آنی یا امیدی برای حل مشکلاتمان داشته باشیم، احتمالا دیگر به فکر حل مسائل با سایر روشها نمیافتیم. ادامه این روند به جایی میرسد که با اینکه نفت هنوز در خاورمیانه وجود دارد اما مشکلات روز به روز در آن بیشتر میشود.
به گمانم امید -مستقل از عقلانیت آن- میتواند راه را به نگرشهای تازه دربارهی حل مشکلات ببندد. شاید به این خاطر است که فیلسوفان رواقی، علاوه بر آنکه خشم را ناشی از امید واهی و مواجهه با واقعیت میدانند، یاس زیاد را نیز حاصل امید زیاد و به نتیجه نرسیدن اهداف میدانند.
بنابر این بهتر است حتی از امید عقلانی نیز بجا، بهاندازه و آگاهانه بهره بگیریم…
نویسنده: رضا ایرانمنش
منبع: صدانت
سفرنامه: در آن سر دنیا (۱ - سنگاپور)
سنگاپور آفریقا و درسهای آن برای ایران