ویرگول
ورودثبت نام
علی‌آقا
علی‌آقا
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

وعده‌ها و امیدها

انقلاب ما انفجار نور بود؟
انقلاب ما انفجار نور بود؟
مقدمه و سلب مسئولیت:
۱- حضرت امام خمینی (ره) در پایان وصیت‌نامه خود متذکر شده‌اند که: «آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌که صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم».
۲- از نظر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) آنچه در مآخذ، معتبر است صحیفه ۲۲ جلدی امام و یک جلد پیوست آن است، که در واقع نسخه نهایی آثار قلمی و بیانات سید روح‌الله خمینی است.
۳- تمام مطالب ذیل از نسخه آنلاین صحیفه امام خمینی منتشر شده در پایگاه روح‌الله و کتابخانه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی باز نشر می‌شود.

بخش‌هایی از سخنان حضرت امام خمینی در پیش و اوایل انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران

اگر از شما بهتر اداره نکردیم، بعد از ده پانزده سال ما را بیرون کنید
اگر از شما بهتر اداره نکردیم، بعد از ده پانزده سال ما را بیرون کنید

اگر از شما بهتر اداره نکردیم، بعد از ده پانزده سال ما را بیرون کنید

حضرت امام خمینی، ۱۸ شهریور ۱۳۴۳، مسجد اعظم قم: خوب ما در این مملکت یک وزارتخانه نداشته باشیم؟ همه وزرا از‏‎ ‎‏آمریکا؟! خوب یکی‌اش هم از ما. خوب بدهید این فرهنگ را دست ما؛ ما خودمان اداره‏‎ ‎‏[‏‏می کنیم‏‏]‏‏. ما یک کسی را وزیر فرهنگ می کنیم و اداره می کنیم. اگر از شما بهتر اداره‏‎ ‎‏نکردیم، بعد از ده ـ پانزده سال ما را بیرون کنید. تا یک مدتی دست ما بدهید، فرهنگ را دست ما بدهید، وزیر فرهنگ را از ما قرار بدهید، یک مدتی هم مهلت بدهید که ما کار را درست انجام بدهیم، اگر ما گفتیم که شما تحصیل نکنید؛ اگر ما گفتیم شما خوب تحصیل نکنید؛ اگر ما گفتیم شما به اعماق آسمان نروید. شما عرضه‌اش را ندارید؛ والله، چون عرضه‌اش را ندارند می‌گویند روحانیون نمی‌گذارند... آقا، عرضه‌اش را ندارید، بیچاره‌ها! یک مملکت بی‌عرضه‌اید! و این هم که شما عرضه ندارید نه اینکه عرضه ذاتی ندارید، شما را دست استعمار این جور کرده است؛ غربزده هستید. «صحیفه امام خمینی جلد ۱ صفحه ۳۹۱ (اینجا و اینجا

وزارت فرهنگ و فقط چند ساعت رادیو برای معرفی اسلاممان به دنیا

حضرت امام خمینی، ۱۸ شهریور ۱۳۴۳، مسجد اعظم قم: یک وزارتخانه دست ما بدهید، یک چند ساعت از این رادیو، که دارد موسیقی و بچه‌های ما را دارند سوق می‌دهند به فساد اخلاق، یک - دو - سه ساعتش را هم دست ما بدهید اما آزادمان بگذارید، نه اینکه برنامه‌اش هم خودتان بنویسید که این جوری برو بگو - ما را آزاد بگذارید، یک - دو - سه ساعت از برنامه رادیو دست ما بدهید، ما برایش تعیین می‌کنیم برنامه را که او صحبت کند؛ و من به شما قول می‌دهم که نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد، نه با وزارت شما مخالفت داشته باشد، نه با ریاست شما مخالفت؛ با هیچ کدام مخالفت ندارد. فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاه‌های فرستنده، یک مقداری، در دست ما باشد ما مردم را آشنا می‌کنیم؛ دنیا را آشنا می‌کنیم به احکام اسلام و اسلاممان؛ و فرهنگ را یک فرهنگ مستقل، یک فرهنگ مسْلم، یک فرهنگی که یک دانه عربش‌... «صحیفه امام خمینی جلد ۱ صفحه ۳۹۱ (اینجا و اینجا

وزارت اوقاف را بدهید ما، ما با همین اوقاف این فقرا را غنی‌شان می‌کنیم

حضرت امام خمینی، ۱۸ شهریور ۱۳۴۳، مسجد اعظم قم: وزارت اوقاف می‌خواهید درست کنید، باید وزارت اوقاف از ما باشد، نه اینکه شما تعیین کنید. تعیین شما قبول نیست؛ شما ارزش ندارید که تعیین کنید؛ ما باید تعیین کنیم. بگذارید تعیین کنیم ما یک نفر را، یک آقایی را رئیس فرهنگش کنیم، یک نفر هم وزیر اوقافش بکنیم؛ اوقاف را، آن وقت ببینید که اینطوری که الان دارد لوطی‌خور می‌شود نخواهد شد؛ تمام مطالب به خودش خواهد رسید. دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد. آن وقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی‌شان می‌کنیم؛ با همین اوقاف، با همین اوقاف، ما فقرا را غنی می‌کنیم. شما خاضع بشوید برای چند تا حکم اسلام، شما ما را اجازه بدهید که مالیات اسلامی را به آنطوری که اسلام با شمشیر می‌گرفت بگیریم از مردم، آن وقت ببینید که دیگر یک فقیر باقی می‌ماند؟ من برای شما راه هم می‌سازم؛ من برای شما کشتی هم می‌خرم. بگذارید. شما نخواهید گذاشت. «صحیفه امام خمینی جلد ۱ صفحه ۳۹۲ (اینجا و اینجا

عدالت در حکومت اسلامی؛ اگر کسی از شخص اول مملکت شکایت داشته باشد

حضرت امام خمینی، ۱۷ آبان ۱۳۵۷، پاریس، نوفل لوشاتو: ما دنبال یک حاکم تقوادار، تقوای سیاسی لااقل داشته باشد، نخورد مال این ملت را، هدر ندهد مال این ملت را، ما دنبال این می‌گردیم. ما [که‌] می‌گوییم حکومت اسلامی، می‌خواهیم یک حکومتی باشد که یک قدری شبیه باشد به این حاکمهای ما. اینها کجای حکومت اسلام دیکتاتوری بوده است که آقایان سخت از این می‌ترسند! دیکتاتوری چیست؟ حکومت اسلامْ حکومت قانون است. اگر شخص اول مملکت ما در حکومت اسلامی یک خلاف بکند، اسلام او را عزلش کرده. یک ظلم بکند، یک سیلی به یک کسی بزند - ظلماً - اسلام او را عزلش کرده، او دیگر قابلیت از برای حکومت ندارد. این دیکتاتوری است؟ حکومت قانون است، قانون خدا؛ یعنی حاکم، یعنی شخص اول مملکت، اگر یک کسی یک چیزی داشته باشد، شکایتی داشته باشد از او، پیش قاضی می‌رود و او را حاضرش می‌کند و او هم حاضر می‌شود. چنانکه شد، حضرت امیر این کار را کرد. ما هم یک همچو حکومتی می‌خواهیم: حکومت قانون. قانون، آن هم آن قانون؛ آن هم قانون مترقی اسلام. «صحیفه امام خمینی جلد ۴ صفحه ۳۹۷ (اینجا و اینجا

من و سایر روحانیون در حکومت پستی را اشغال نمی‌کنیم

حضرت امام خمینی، ۲۵ دی ۱۳۵۷، پاریس، نوفل لوشاتو، در مصاحبه با روزنامه استریت تایمز سنگاپور: [اگر درست فهمیده باشم شما و پیروانتان طرفدار رفتن شاه هستید و تنها آینده ایران را در سایه بازگشت کامل حکومت الهی می‌بینید، یعنی «جمهوری اسلامی» که به وسیله رهبر مذهبی اداره می‌شود. آیا شما به طور ایده‌آل می‌گویید که شما باید جایگزین شاه در رأس مملکت شوید و ایران در زمینه‌های انسانیتری اداره گردد و به وسیله اصول اسلامی هدایت شود؟] امام خمینی: من و سایر روحانیون در حکومت، پستی را اشغال نمی‌کنیم. وظیفه روحانیون ارشاد دولت‌هاست. و اما ما خواستار برکناری شاه هستیم و می‌خواهیم حکومت عدل اسلامی را جایگزین این نظام فاسد گردانیم و پیروزی از آن ماست. «صحیفه امام خمینی جلد ۵ صفحه ۴۷۲ (اینجا و اینجا

به چه حقی ملت ۵۰ سال پیش از این، سرنوشت ملت بعد را معین می‌کند؟

حضرت امام خمینی، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، تهران، بهشت زهرا: ما فرض می‌کنیم که یک ملتی تمامشان رأی دادند که یک نفری سلطان باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأی آنها برای آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتی رأی دادند - ولو تمامشان - به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی [است؟] ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین می‌کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. این سلطنت پهلوی، اول که تأسیس شد ما فرض می‌کنیم که به اختیار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختیار مردم تأسیس کردند، این اسباب این می‌شود که - بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد - فقط رضا خان سلطان باشد؛ آن‌ هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند. و اما محمدرضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الآن بیشترشان - بلکه الّا بعضِ کم، بعض قلیلی از آنها - ادراک آن وقت را نکرده‌اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می‌توانند سرنوشت ملتی را که بعدها وجود پیدا می‌کنند آنها تعیین بکنند؟ «صحیفه امام خمینی جلد ۶ صفحه ۱۱ و ۱۲ (اینجا و اینجا

همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت، برای آباد کردن یک مملکت کافی است

حضرت امام خمینی، ۱۰ اسفند ۱۳۵۷، مدرسه فیضیه قم: ما بسیار کارها در پیش داریم که باید من بعضی از آنها را برای شما عرض کنم. من در این آخر که از تهران می‌خواستم بیرون بیایم، دستور دادم که تمام املاک و دارایی سلسله‌ منحوس پهلوی و تمام دارایی آن اشخاصی که وابسته به او بودند و این ملت را چاپیدند مصادره بشود. برای طبقه ضعیف مسکن ساخته بشود. [در] سرتاسر ایران برای ضعفا مسکن می‌سازیم. همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت، برای آباد کردن یک مملکت کافی است. ما عمل می‌کنیم، حرف نمی‌زنیم. تمام کمیته‌هایی که در تمام اطراف ایران هست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند، آنها را که به دست آمده است به بانکی که شماره‌اش را بعد تعیین می‌کنند تحویل بدهند که برای کارگرها، برای مستضعفین، برای بینوایان، هم خانه بسازند هم زندگی آنها را مرفه کنند. «صحیفه امام خمینی جلد ۶ صفحه ۲۷۲ و ۲۷۳ (اینجا و اینجا

دلخوش به این مقدار نباشید؛ ما زندگی مادی و معنوی شما را مرفه می‌کنیم

دلخوش به این مقدار نباشید
دلخوش به این مقدار نباشید

حضرت امام خمینی، ۱۰ اسفند ۱۳۵۷، مدرسه فیضیه قم: ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم؛ شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ اینقدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است. ما، هم دنیا را آباد می‌کنیم و هم آخرت را. یکی از اموری که باید بشود همین معناست که خواهد شد. این دارایی از غنایم اسلام است و مال ملت است و مستضعفین. و من امر کرده‌ام به مستضعفین بدهند، و خواهند داد. و پس از این هم تخفیفهای دیگر در امور خواهد حاصل شد؛ لکن یک قدری باید تحمل کنید. به این نغمه‌های باطل گوش نکنید؛ آنها حرف می‌زنند ما عمل می‌کنیم. آنها شما را می‌خواهند دلسرد کنند از اسلام؛ اسلام پشتیبان شماست. «صحیفه امام خمینی جلد ۶ صفحه ۲۷۲ و ۲۷۳ (اینجا و اینجا

پی‌نوشت:

صوت ابتدای یادداشت بخشی از سخنان محمدعلی زم در گفتگو با رسانه دیدار نیوز است.


  • چند نفر از شما این سخنان و وعده‌ها را شنیده بودید؟
  • آیا وعده‌ای را از قلم انداخته‌ام؟
  • نظرتان چیست؟

سایر مطالب:

امام خمینیسخنرانیشاهانقلاب اسلامیدهه فجر
بیشتر مطالب این صفحه بازنشرند چون به نظرم ارزشش را دارند. علی حسین‌زاده هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید