با تشکر از استاد جوکار
ما و ادعای بیگناهی
"پریستلی" نمایشنامهنویس انگلیسی، نمایشنامهای دارد با عنوان: "بازپرس وارد میشود."
نمایشنامهی "بازپرس وارد میشود"، داستان دختری است که خودکشی کرده است و بازپرس رد و نشانهی علل خودکشی را در خانوادهای ثروتمند و نجیب، مییابد. آن جایی که هر یک از اعضای خانواده، بی آن که بخواهند و حتی بی آن که بدانند، رفتارشان سبب شده است آن بخت برگشته به پرتگاه و سقوط، نزدیک شود و دست به خودکشی بزند.
خودکشی، گرچه کنشی کاملا شخصی است، اما در این کنش فردی، جامعه حضوری فعال دارد.
این نمایشنامه گرچه در ژانر جنایی و پلیسی دستهبندی شده است، اما حقیقتا یکی از نمایشنامههایی است که عمیقا مسئولیت هر یک از شهروندان را در رنجها و مصیبتهای دیگران آشکار میکند و وجدان خاموش همگان را به محاکمه میکشاند. گویی پردهی بی گناهی را بالا میزند تا به هر یک از ما بگوید، اگر در این شهر، رنج و فقری هست، اگر کسی خودکشی میکند و اگر آوار درد بر سر دیگران خراب میشود، شاید هر یک از ما به واسطههایی سبب بروز فقر و دهشت و مرگ آنان شدهایم. آنان که خود را پاک و مبری از مسئولیت فقر و رنج و خودکشی دیگران مییابند، اما در نهان، و بی آن که خودشان حتی خبر داشته باشند، در رنج کشیدن و مردن آنان سهیماند.
نقشی که سر و کارش به قانون و قاضی و دادگاه نمیافتد. سهمی که در ترازوی علل به حساب نمیآید. گناهی پنهان شده در لایههای زیرین مناسباتی ظالمانه و روندی مملو از خشونت، که در رگ و پی جامعه جریان دارد.
آن که به دادگاه میرود، آخرین حلقهی زنجیری است که دیده میشود. آن که با دستبند و پایبند بر سر چوبهی دار میرود، سهم و نقش هر یک از ما را به تنهایی بر دوش میکشد. او قربانی بدشانسی خویش است، زیرا که نتوانسته است نقش خود را در مرگ دیگری، پنهان کند. آن که محاکمه میشود، به جای همه محاکمه میشود.
"پریستلی" در نمایشنامهاش، همهی ما را محاکمه میکند. مایی که احساس میکنیم بیگناهیم و در خودکشی دیگری نقشی نداشتهایم؛ اما مگر سهم و نقش هر شخص، فقط آن است که مستقیما به کسی شلیک کرده باشد؟ شاید ما در زنجیره ای از علل و عواملی قرار گرفته باشیم که در نهایت، به سیه روزی و مرگ دیگران منجر میشود. "بازپرس"، ما بی گناهان را محاکمه میکند. هر یک از مایی که با انتشار زندگی و تصاویر خصوصی دیگران در فضای مجازی، سرنوشت و آیندهشان را آتش میزنیم و میسوزانیم. در توافقی پنهان، دست به دست میدهیم و با کمک یکدیگر، سقف زندگی را بر سر این و آن خراب میکنیم. بی خبر و بیآن که اراده کرده باشیم، ممکن است در فروپاشی روان، سقوط و خودکشی آنها مشارکت کنیم. هر یک از ما در فرو افتادن اشک از چشمانشان مقصریم.
ما گناهکاران به ظاهر بیگناهیم.
دقیقا ترسناکی و دهشتناکی فضای مجازی در این است که هر یک از ما و بی آن که قصد و نیت بدی داشته باشیم و شاید از سر تفریح و ملالت زندگی، مُشت بر حیثیت و آبروی دیگران میزنیم و هر یک از ما خشتی از هزاران خشت کاخ آرزوهای دیگران را تخریب میکنیم.
روزی خواهد آمد که بازپرس، پروندههایی را برابر ما میگشاید و ما را در درد و رنج و مرگ دیگران متهم میکند.
علی زمانیان.........۱۴۰۰/۰۱/۰۸علی زمانیان.........۱۴۰۰/۰۱/۰۸