قسمت های اول و دوم و سوم این نوشته را می توانید به ترتیب در اینجا و اینجا و اینجا بخوانید.
مهم ترین دلیل من توقف رشد. من فردی تنوع طلب و به دنبال رشد و یادگیری و چالش هستم. خاطرات من از بهترین روزهای زندگیم بر می گردد به روزهایی که به دنبال تجربه های جدید بودم. وقتی کار در دانشگاه را شروع کردم برای خودم برنامه ریزی کردم که طی چند سال یک متخصص علم داده کارکشته شوم. حوزه ای بود که با پیشینه ی رنگارنگ من همخوانی داشت و مهارت های مورد نیازش با ویژگی های شخصیتی من جور در می آمد. نگاه کردم چه مسیری باید طی کنم. بعد از آن فقط درس هایی را تدریس کردم که در آن مسیر بودند. زبان های برنامه نویسی را یاد گرفتم و درس دادم که پیش نیاز کارم بودند. در 3 سال بیش از 13 درس مختلف تدریس کردم. تا آن زمان در حال رشد بودم و در مسیر خود قرار داشتم. بعد از آن، درس ها تکراری شدند. آن چه که من می خواستم از تدریس نصیبم نمی شد. تغییراتی می دادم اما راضیم نمی کرد. سرعت پیشرفت به یکباره سقوط کرد. وقت و انرژی و آرامش برای یادگیری آنچه می خواستم نداشتم. بعلاوه به آنجا رسیده بودم که می دانستم برای طی بقیه مسیر و برای رسیدن به هدفم باید تجربه کار عملی کسب کنم. تجربه حل مسائل واقعی در یک محیط کار تیمی. همانطور که می دانید سرعت پیشرفت و میزان یادگیری حداقل برای رشته کامپیوتر در محیط غیر آکادمیک خیلی سریع تر از دانشگاه است. به دانشجویانم که در شرکت ها کار می کردند غبطه می خوردم. به هر حال مصادف با ظهور و رشد استارت آپ ها در ایران بود و محیط استارت آپ ها به شدت چالشی و با سرعت رشد بالا بود. درک می کردم که اگر در دانشگاه بمانم خیلی زود فسیل می شوم.
نبود امنیت شغلی. قراردادهای فعلی وزارت علوم متفاوت با 20 سال قبل است که عضو هیات علمی از ابتدا رسمی می شد. فرد ابتدا پیمانی موقت است، بعد پیمانی دائم، بعد رسمی آزمایشی، ... . برای تبدیل وضعیت از هر مرحله به مرحله بعد کسب امتیازات مختلف و گزینش الزامی است. اگر در هر مرحله ای فرد موفق نشود دانشگاه خیلی راحت با عدم تمدید قرارداد از کار بیکارش می کند. ورود مجدد به سیستم وزارت علوم هم مستلزم شرکت در فراخوان جذب است با آن بوروکراسی اداری که ممکن است سال ها به طول بینجامد. به همین دلیل است که اعضای هیات علمی خیلی زیاد نگران تمدید قرارداد و کسب امتیازات لازم هستند. بررسی چند ماهه من نشان داد که تجربه کار در وزارت علوم اگر نقطه منفی در رزومه نباشد، نقطه مثبت نیست. افراد صنعت نگران ناهمخوانی روحیه فرد آکادمیک با محیط صنعتی هستند. در مصاحبه های شغلی تنها چیزی که دستم را گرفت، گذراندن چند ماه دوره کارآموزی بود. با اضافه شدن سن و ماندن در دانشگاه تمام گزینه های شغلی خود چه در ایران چه در خارج از ایران را از دست می دادم. حال آنکه در حوزه کامپیوتر (برنامه نویسی، دیتا و ...) برای فرد پرتلاش و با تجربه و به روز در حال حاضر در همه جا کار پیدا می شود. من امنیت شغلی را داشتن مهارت ها و رزومه ای تعریف می کنم که با از دست دادن یک شغل بشود به فاصله کوتاه شغل جایگزین پیدا کرد.