OMID Parvaneh
OMID Parvaneh
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

لحظه ایی که من تغییر کردم?

سلام

چند وقتی بود به شدت پریشون بودم

افکار منفی،هیجاناتی که سرکوب میکردمشون،حرفهایی که تو ذهنم پژواک میشد و...

چند ماهی شرایط رو انکار میکردم.

مثلا:نه من حالم خوبه ،نه من این فکرهارو ندارم،نه من اینطور آدمی نیستم و...

توی این مدت حتی نمیتونستم با آرامش 10 صفحه کتاب بخونم تمرکز نداشتم

همه چی بحرانی بود

تا اینکه یه مطلبی خوندم به عنوان خود پذیری و پذیرش واقعیت

مطلبی که تمام افکارمو تکوند

همه ی اون افکار و اتفاقهای بد رو قبول کردم

گفتم که خب من همه ی این ها رو دارم و دیگه سعی نکردم که خودمو تبرعه کنم

وای که از اون لحظه به بعد چقد حالم بهتر شد

اصلا یه آدم دیگه شدم

الان راحت میتونم روی کتاب و فیلم و موسیقی هایی که دوست دارم تمرکز کنم و کل مطلب باحال جدید یاد بگیرم...

ضمنا همراه با مطالبی که منو تکون داد مطلبی با عنوان مسئولیت پذیر بودن در مقابل خود هم بود

که مطمئنم در آینده خیلی به کارم میاد



خوشحالم که میتونم این حس رو با شما به اشتراک بذارم

شما تاحلا همچین شرایطی رو که عوض بشید تجربه کردید؟

تغییرافکارافکارمنفیعزت نفسروانشناسی
یک روح تبعید شده به کالبد انسانم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید