OMID Parvaneh
OMID Parvaneh
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

مهمانی های شبانه در ذهن من!

شب که میشه یه مهمانی ناخواسته توی ذهن من برگزار میشه!

یکی از مهمونها اسمش استرسه و اون یکی که با استرس خیلی صمیمی ان اسمش اضطرابه .

اینو از حرفهای درگوشیشون متوجه شدم.

مهمانهای دیگه مثل:ترس،حس پوچی،افکارمنفی و... درگوشه ایی از مجلس نشسته و صحبت میکنند!

کمی از مهمانی که میگذره زندگ در به صدا در میاد و سریع در را باز میکنم

اخرین مهمان جا مانده از مهمانی که اسمش بیخوابیه در حالی که از هوای سرده بیرون گله میکنه واردخونه میشه و مستقیم روی صندلی کنار شومینه میشینه!

مهمانها تا صبح برایم لالایی میخوانند !

آه مادر ببین جای لالایی های شبانه ات را چه چیزهایی گرفته!

هر شب همین بساط است!

پ ن:متن ساده نویسی شده است!

مهمانیاسترساضطرابروان پریشیشب
یک روح تبعید شده به کالبد انسانم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید