ساعت 12 شب میشود
خانواده پس از تماشای برنامه پرمفهوم خندوانه
تصمیم به خواب میگیرند
آرام میخزم در جایم
خانه ساکت میشود
صدای خرناس پدر،کمی سکوت را خدشه دار میکند اما قابل تحمل است
غلت میخورم و غلت...
آرام و بی صدا به اتاقم میروم
انگار ذهنم یک چیزی میخواهد بگوید...
و اینگونه میشود که تا 7:30 صبح در لابه لای برگه هایت به دنبال گم شده ات میگردی...
و پلکهایت هنوز یکدیگر را به آغوش نکشیدند
پ.ن:اهنگ سنگین حصین و صادق پلی شده است?