ویرگول
ورودثبت نام
سی آر ام پارس ویتایگر
سی آر ام پارس ویتایگرمدیریت ارتباط با مشتری، ساده، یکپارچه، هوشمند / مشاوره رایگان: 03191007879 داخلی 1 / www.PARSVT.com
سی آر ام پارس ویتایگر
سی آر ام پارس ویتایگر
خواندن ۱۰ دقیقه·۲ ماه پیش

مدل فروش SPIN چیست؟ درس‌هایی از کتاب نیل راکهام

در دنیای پیچیده و پویای امروز، فروش بیش از هر زمان دیگری به یک علم و هنر تبدیل شده است. در میان انبوه متدولوژی‌ها و رویکردهای فروش، نامی که به عنوان یک مرجع و مبنای علمی برجسته می‌درخشد، "نیل راکهام" (Neil Rackham) و کتاب انقلابی‌اش "SPIN Selling" است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد. این کتاب نه تنها یک دگرگونی در درک ما از فرآیندهای فروش ایجاد کرد، بلکه چارچوبی قدرتمند برای افزایش اثربخشی فروشندگان در معاملات پیچیده ارائه داد.

این مقاله، برگرفته از گفت‌وگویی جذاب با خود نیل راکهام، به بررسی عمیق ریشه‌های پژوهشی، چگونگی شکل‌گیری مدل SPIN، دلایل ماندگاری آن و چشم‌انداز آینده فروش از دیدگاه این چهره برجسته می‌پردازد.

سایر مطالب پیشنهادی:

آموزش فروش B2B مخصوص مدیران فروش سازمانی

افزایش فروش با سیستم مدیریت سرنخ های فروش

اتوماسیون جذب سرنخ فروش با CRM: راهنمای جامع برای کسب‌وکارهای ایرانی

ارزش پیشنهادی چیست؟ با فرمول ارزش پیشنهادی منحصربه‌فرد آشنا شوید ✨

ریشه‌های پژوهش پیشگامانه نیل راکهام

سفر نیل راکهام نویسنده کتاب SPIN Selling
سفر نیل راکهام نویسنده کتاب SPIN Selling

سفر نیل راکهام به دنیای فروش با پیش‌زمینه‌ای علمی در روانشناسی تحقیقاتی آغاز شد. وی در زمانی که به عنوان پژوهشگر در دانشگاه شفیلد مشغول به فعالیت بود، روشی را برای مطالعه تعاملات انسانی از طریق شمارش انواع رفتارهای مشخص ابداع کرد. این روش ابتدا در جلسات، تیم‌ها و مذاکرات مورد استفاده قرار گرفت، اما ناگهان جرقه یک ایده بزرگ در ذهن راکهام زده شد:

فروش بهترین بستر برای مطالعه این تعاملات است.

دلایل این انتخاب هوشمندانه متعدد بودند:

قابلیت اندازه‌گیری نتایج: برخلاف یک جلسه که سنجش موفقیت آن دشوار است، در فروش همیشه یک نتیجه قابل اندازه‌گیری وجود دارد. چه یک فروش ساده باشد که به "بله" یا "خیر" ختم می‌شود، و چه یک فروش پیچیده با نتایج میانی، موفقیت یک تماس فروش به وضوح قابل ارزیابی است. این ویژگی، زمینه‌ای عالی برای یک پژوهش علمی و مبتنی بر داده فراهم می‌کرد.

دسترسی و همکاری: برخلاف بسیاری از فرآیندهای خصوصی مانند میانجیگری، فروشندگان معمولاً از حضور یک پژوهشگر استقبال می‌کنند. آن‌ها کنجکاو هستند تا بفهمند چه چیزی باعث موفقیتشان می‌شود و به همین دلیل، دسترسی به هزاران تماس فروش و همکاری با تیم‌های فروش شرکت‌های بزرگ آسان بود.

تأمین بودجه: تعاملات انسانی که در آن پول رد و بدل می‌شود، همیشه جذابیت خاصی برای سرمایه‌گذاران تحقیقاتی داشته است. این امر امکان تأمین بودجه‌های کلان برای یک مطالعه جامع و طولانی‌مدت را فراهم آورد.

راکهام با این پیش‌زمینه و حمایت‌ها، یک تیم تحقیقاتی ۴۸ نفره را به مدت ۱۲ سال رهبری کرد و بیش از ۳۵,۰۰۰ تماس فروش را مورد بررسی قرار داد. این حجم از داده، بی‌سابقه بود و پایه‌های علمی مدل SPIN را به شکلی بی‌نظیر تثبیت کرد.

سایر مطالب پیشنهادی:
۴ راهکار نوین جذب سرنخ های فروش در بازاریابی دیجیتال

راهنمای ساخت سیستم فروش پایدار برای افزایش فروش

راهنمای مدیریت مخالفت مشتری: آموزش تبدیل "نه" به "بله" 🎯

CRM چیست؟ راهنمای جامع مدیریت ارتباط با مشتری

مدیریت موفقیت مشتری: رویکردی نوین برای رشد پایدار کسب‌وکار

گسست از باورهای سنتی: آنچه کار نمی‌کرد

نقطه عطف در پژوهش راکهام زمانی رخ داد که او شروع به بررسی فروش‌های پیچیده و بزرگ کرد. در ابتدا، در فروش‌های ساده‌تر (مانند فروش دوربین در یک فروشگاه لوازم الکترونیکی)، او مشاهده کرد که بسیاری از روش‌های سنتی فروش که در کتاب‌ها تدریس می‌شد، به نظر کارآمد می‌رسیدند. اما زمانی که این پژوهش به فروش‌های پیچیده‌تر در شرکت‌هایی مانند زیراکس گسترش یافت، نتایج حیرت‌انگیز بود: "هیچ‌کدام از آن روش‌های سنتی در فروش‌های پیچیده موفقیت‌آمیز نبودند!"

یافته‌های راکهام نشان داد که بسیاری از باورهای پذیرفته شده در فروش نه تنها اشتباه بودند، بلکه در بسیاری موارد تأثیر معکوس داشتند:

مدیریت اعتراض (Objection Handling)

باور سنتی این بود که فروشندگان برتر، استاد مدیریت اعتراضات هستند. راکهام دریافت که این موضوع تنها در فروش‌های کوچک صادق است. در فروش‌های پیچیده، تفاوت بین فروشندگان برتر و متوسط نه در نحوه "مدیریت" اعتراضات، بلکه در تعداد اعتراضاتی است که آن‌ها در وهله اول دریافت می‌کنند. فروشندگان ماهر، با شناخت عمیق مشتری و پیش‌بینی نیازها، اعتراضات را پیشگیری می‌کنند. آن‌ها به جای اینکه بگویند "چرا این محصول برای شما خوب است؟" و به دنبال آن با اعتراضات احتمالی روبرو شوند، سؤالاتی می‌پرسند که مشتری را به سمت درک نیاز خود سوق می‌دهد.

به عنوان مثال، یک فروشنده ایرانی نرم‌افزار ERP به جای اینکه بلافاصله ویژگی‌های محصول را توضیح دهد، با پرسیدن سؤالاتی در مورد مشکلات فعلی مشتری در مدیریت منابع، از شکل‌گیری اعتراضاتی مانند "نرم‌افزار شما پیچیده است" یا "ما به آن نیاز نداریم" جلوگیری می‌کند.

تکنیک‌های نهایی کردن فروش (Closing Techniques)

تکنیک‌های متعدد نهایی کردن فروش که از دهه ۱۹۲۰ رایج شده بودند، در فروش‌های پیچیده نه تنها بی‌اثر، بلکه مضر تشخیص داده شدند. فروشندگانی که بیش از حد از این تکنیک‌ها استفاده می‌کردند، کمتر احتمال داشت که معامله را به سرانجام برسانند.

پرسش‌های باز و بسته (Open and Closed Questions)

باور سنتی دیگر این بود که فروشندگان باید همیشه از پرسش‌های باز استفاده کنند تا اطلاعات بیشتری کسب کنند. در حالی که این نکته درست است که پرسش‌های باز اطلاعات بیشتری به همراه دارند، تحقیقات راکهام نشان داد که نسبت پرسش‌های باز به بسته، تأثیر معناداری بر موفقیت فروش در معاملات پیچیده ندارد. آنچه اهمیت داشت، نه نوع پرسش، بلکه توالی و هدفمندی آن‌ها بود.

این نتایج منفی، راه را برای کشف آنچه واقعاً به افزایش فروش کمک می‌کرد، باز کرد.

روش فروش SPIN چیست؟

مدل فروش SPIN
مدل فروش SPIN

پس از شناسایی آنچه کار نمی‌کرد، مرحله بعدی پژوهش راکهام، یافتن الگوهایی در رفتار فروشندگان بسیار موفق بود. او و تیمش دریافتند که فروشندگان برتر از یک توالی خاص از سؤالات استفاده می‌کنند که بعدها به مدل SPIN معروف شد. این توالی نه تنها به شناسایی مشکلات مشتری کمک می‌کند، بلکه ارزشی عمیق برای خود مشتری نیز ایجاد می‌کند.

مدل SPIN شامل چهار نوع سؤال به ترتیب زیر است:

1. S - Situation Questions (پرسش‌های وضعیت)

این‌ها سؤالات واقعیت‌یابی هستند و به جمع‌آوری اطلاعات پایه در مورد وضعیت فعلی مشتری می‌پردازند.

هدف: درک وضعیت کنونی، جمع‌آوری حقایق.

مثال: "شما در حال حاضر از چه نوع نرم‌افزار حسابداری استفاده می‌کنید؟" (در یک شرکت ایرانی که به دنبال نرم‌افزار جدید است). "تعداد کارمندانی که از این سیستم استفاده می‌کنند چند نفر است؟" "چند سال است که این سیستم را در اختیار دارید؟"

نکته: فروشندگان کم‌تجربه بیش از حد به این سؤالات می‌پردازند، در حالی که فروشندگان برتر به سرعت از آن‌ها عبور کرده و به سراغ مشکلات می‌روند.

2. P - Problem Questions (پرسش‌های مشکل)

این سؤالات به شناسایی مشکلات، نارضایتی‌ها یا چالش‌هایی که مشتری با آن‌ها روبروست، می‌پردازند.

هدف: کشف نقاط درد (Pain Points) و نیازهای پنهان.

مثال: "آیا از سرعت گزارش‌دهی نرم‌افزار فعلی‌تان راضی هستید؟" "آیا در فرآیند ثبت فاکتورها با تأخیر مواجه می‌شوید؟" "آیا این سیستم قابلیت اتصال به سایر بخش‌ها مانند انبار را دارد که برایتان چالش‌برانگیز نباشد؟"

نکته: فروشندگان موفق‌تر، بیشتر به این سؤالات می‌پردازند، زیرا وجود مشکل، انگیزه اصلی خرید را ایجاد می‌کند.

3. I - Implication Questions (پرسش‌های پیامد)

این سؤالات در مورد پیامدها، نتایج و تأثیرات منفی مشکلات کشف شده می‌پرسند. اینجاست که فروشندگان برتر از دیگران متمایز می‌شوند. آن‌ها به مشتری کمک می‌کنند تا ابعاد و جدیت مشکل را درک کند.

هدف: بزرگ‌نمایی مشکل در ذهن مشتری، ایجاد فوریت و درک عمیق‌تر از تأثیرات.

مثال: (پس از اینکه مشتری از تأخیر در گزارش‌دهی گلایه کرد) "این تأخیرها چه تأثیری بر تصمیم‌گیری‌های مالی شما دارد؟" "آیا این موضوع به از دست دادن فرصت‌های سرمایه‌گذاری منجر شده است؟" "این کندی در فرآیند حسابداری، آیا باعث نارضایتی مدیران بخش‌های دیگر نیز شده است؟" "اگر این مشکل حل نشود، در سه ماه آینده چه پیامدهای مالی برای شرکت شما خواهد داشت؟"

نکته: این سؤالات به فروشنده "درجه آزادی" بیشتری برای ارائه راه‌حل‌های خلاقانه می‌دهد، زیرا آن‌ها فراتر از یک مشکل واحد، به شبکه‌ای از مشکلات و تأثیرات آن می‌پردازند.

4. N - Need-Payoff Questions (پرسش‌های نیاز-ارزش)

این سؤالات بر ارزش و فواید بالقوه‌ای که راه‌حل می‌تواند برای مشتری ایجاد کند، تمرکز دارند. این سؤالات مشتری را به سمت تصور راه‌حل و نتایج مثبت آن سوق می‌دهند.

هدف: متمرکز کردن مشتری بر راه‌حل و ارزش آن، تقویت تمایل به خرید، و انتقال مالکیت "راه‌حل" به مشتری.

مثال: "اگر نرم‌افزاری داشتید که می‌توانست گزارش‌های مالی را به صورت لحظه‌ای تولید کند، چقدر در بهینه‌سازی بودجه شما کمک می‌کرد؟" "توانایی اتصال یکپارچه حسابداری به انبار، چه تأثیری بر کاهش خطاهای عملیاتی و افزایش رضایت مشتریان شما خواهد داشت؟" "اگر بتوانید این تأخیرها را از بین ببرید، چه سودی برای شهرت شرکت شما در بازار دارد؟"

نکته: این سؤالات به مشتری کمک می‌کند تا ارزش واقعی محصول یا خدمت را از دیدگاه خود درک کند و خود به مزایای آن پی ببرد، نه اینکه فروشنده صرفاً محصول را معرفی کند.

سایر مطالب پیشنهادی:

اکسل، قاتل خاموش سرنخ‌های فروش شماست!

ویژگی‌های فروشنده حرفه‌ای: راز فروش مشاوره‌ای و ایجاد اعتماد در بازار ایران

هنر فراموش‌شده فروش: چگونه با شور و اشتیاق، درآمد خود را متحول کنیم؟

چرا مدل SPIN ماندگار شد؟

متدولوژی فروش به سبک Spin
متدولوژی فروش به سبک Spin

مدل SPIN علی‌رغم مخالفت‌های اولیه (راکهام مجبور شد به ۸ ناشر مراجعه کند تا بالاخره مک‌گرو-هیل حاضر به انتشار کتابش شد)، به یکی از پرکاربردترین و ماندگارترین متدولوژی‌های فروش در جهان تبدیل شد. دلایل این ماندگاری عمیقاً در فلسفه آن ریشه دارد:

مشتری‌محوری واقعی: برخلاف بسیاری از تکنیک‌های فروش که می‌توانند جنبه دستکاری‌کننده داشته باشند، SPIN به نفع مشتری عمل می‌کند. این مدل به مشتری کمک می‌کند تا مشکلات خود را به وضوح شناسایی کرده، پیامدهای آن را درک کند و ارزش یک راه‌حل را از دیدگاه خودش بسنجد. این فرآیند، اعتماد را بین خریدار و فروشنده تقویت می‌کند.

ایجاد ارزش برای هر دو طرف: SPIN نه تنها به فروشنده در موفقیت کمک می‌کند، بلکه برای خریدار نیز ارزش‌آفرین است. با هدایت شدن از طریق سؤالات SPIN، مشتری بینش‌های جدیدی در مورد کسب‌وکار خود به دست می‌آورد و راه‌حل‌های مناسب‌تری را کشف می‌کند. این "برد-برد" بودن، طول عمر یک متدولوژی را تضمین می‌کند.

انعطاف‌پذیری و عمق: با تمرکز بر پیامدها و ارزش‌ها، فروشنده می‌تواند راه‌حل‌های سفارشی‌تر و عمیق‌تری را ارائه دهد. این امر به خصوص در دنیای امروز که محصولات و خدمات بسیار سفارشی شده‌اند، اهمیت فزاینده‌ای دارد.

مبتنی بر شواهد علمی: برخلاف بسیاری از توصیه‌های فروش که صرفاً بر اساس تجربه و حدس و گمان بودند، SPIN بر پایه ده‌ها هزار تماس فروش واقعی و تحلیل داده‌های گسترده بنا نهاده شده است. این اعتبار علمی، پایه و اساس محکمی برای ماندگاری آن فراهم کرده است.

آینده فروش از دیدگاه نیل راکهام

نیل راکهام در کتاب خود با عنوان "Rethinking the Sales Force" که در سال ۱۹۹۹ با همکاری رئیس بخش فروش مک‌کنزی نوشت، به آینده فروش و تفکیک آن به دو نوع متمایز اشاره می‌کند:

1. فروش تراکنشی (Transactional Sales)

در این نوع فروش، مشتری از قبل پاسخ را می‌داند و دقیقاً می‌داند چه می‌خواهد. تمرکز بر دستیابی آسان، قابل اعتماد و ارزان به محصول است.

مثال: خرید آنلاین یک مدل خاص گوشی موبایل از دیجی‌کالا، یا خرید ۶۰۰ عدد پیچ و مهره استاندارد برای یک کارخانه.

آینده: اکثر این نوع فروش‌ها در حال حاضر و در آینده نزدیک، از طریق اینترنت و بدون واسطه مستقیم فروشنده انجام می‌شوند. سیستم‌های هوشمند و پلتفرم‌های آنلاین جایگزین فروشنده انسانی می‌شوند.

2. فروش مشاوره‌ای (Consultative Sales)

در این نوع فروش، مشتری پاسخ را نمی‌داند و به دنبال کمک و راه‌حل است. نقش فروشنده ایجاد ارزش از طریق توانایی حل مسئله است.

مثال: یک شرکت تولیدی که با مشکلات متعدد در زنجیره تأمین خود مواجه است و به دنبال یک راهکار جامع لجستیکی است، اما نمی‌داند دقیقاً چه نوع سیستمی یا چه خدماتی نیاز دارد. یک فروشنده مشاور در یک شرکت لجستیکی، در این حالت، نقش یک مشاور را ایفا می‌کند.

آینده: این نوع فروش، آینده تعامل رو در رو فروشندگان است. در اینجا، فروشنده بیش از خود محصول اهمیت پیدا می‌کند. فروش دیگر درباره "اقناع" نیست، بلکه درباره "حل خلاقانه مسئله" است. فروشنده باید خلاق باشد، مشکلات مشتری را عمیقاً درک کند و راه‌حل‌های نوآورانه ارائه دهد.

نتیجه‌گیری

نیل راکهام با پژوهش‌های پیشگامانه خود، نه تنها گذشته فروش را روشن کرد، بلکه آینده آن را نیز شکل داد. مدل SPIN با تمرکز بر پرسشگری هدفمند و مشتری‌محور، به فروشندگان ابزاری قدرتمند برای درک عمیق‌تر نیازها و ایجاد ارزش برای مشتریان ارائه می‌دهد. در جهانی که فروش‌های تراکنشی به سمت دیجیتالی شدن پیش می‌روند، نقش فروشندگان در فروش‌های مشاوره‌ای و استراتژیک بیش از پیش برجسته می‌شود. آن‌ها باید به حل‌کنندگان خلاق مسائل، مشاوران قابل اعتماد و معماران روابط بین‌شرکتی تبدیل شوند. درس‌های نیل راکهام، چه در قالب مدل SPIN و چه در چشم‌انداز آینده فروش، همچنان راهگشای مسیر موفقیت برای فروشندگان و سازمان‌ها در هر گوشه از جهان، از جمله ایران، خواهد بود.

فروشکسب و کارمدیریتبازاریابیاستارتاپ
۳
۰
سی آر ام پارس ویتایگر
سی آر ام پارس ویتایگر
مدیریت ارتباط با مشتری، ساده، یکپارچه، هوشمند / مشاوره رایگان: 03191007879 داخلی 1 / www.PARSVT.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید