بیداد زمان شعری از بیژن ترقی به رهی دیدم برگ خزان پژمرده زبیداد زمان کزشاخه جدا بودچو ز گلشن روکرده نهاندر رهگذرش باد خزان چون پیک بلا بود ای برگ ستمدیده پاییزی آخرتو ز…
سنگ خارا شعری از رحیم معینی کرمانشاهی جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگیرم سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم مو به مو دارم سخنها نکته ها از انجمن هابشنو ای سنگ بیابان بشنوید ای…
دو قدم مانده به گل خانهی دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار.آسمان مکثی کرد.رهگذر شاخهی نوری که به لب داشت به تار…
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند دوش دیدم که ملایک در میخانه زدندگل آدم بسرشتند و به پیمانه زدندساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت بامن راه نشین باده مستانه زدندآسمان بار امانت نت…
قاصدک تصنیف قاصدک قاصدک هان! چه خبر آوردی از کجا وز که خبر آوردی خوش خبر باشی اما .. اماگرد بام و در من بی ثمر…
از کتاب سال بلوا آن روز باد می آمد و موهای او را پریشان میکرد ، موهای سیاه و صافی که به نظر می آمد جلو چشم هاش را گرفته است . بر پله های ساختمان شهرداری ایس…
جملاتی زیبا از نادر ابراهیمی من هرگز ضرورت اندوه را انکار نمیکنم؛ چراکه میدانم هیچچیز مثل اندوه روح را تصفیه نمیکند و الماس عاطفه را صیقل نمیدهد؛ اما میدان دادن به…
جهان جای عجیبی ست سرانجام از قصه های شکارچیان چیزی نمی ماندجز یک مرغابی مرده بر پیشخوانرنج آور استاما چیز مهمی نیستبگذار هرچه دوست دارندتعریف کنندخوب یا بددا…
شعر سکوت سرشار از ناگفته هاست دلتنگیهای آدمی راباد ترانهای میخواند،رویاهایش راآسمان پرستاره نادیده میگیرد،و هر دانه برفیبه اشكی نریخته میماند.سكوت،سرشار از سخنان نا…
پشت دریاها شعری از سهراب سپهری قایقی خواهم ساخت،خواهم انداخت به آب.دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچکسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند.قایق از تور…