غزلناز بغدادی·۱ سال پیشوعدهی خیالانگیز درخشندگییکی از علایق عقیق توی فروشگاههای زنجیرهای، داروخانهها و سوپر مارکتها، گشتن توی قفسهی مربوط به خمیردندانهاست. هر…
غزلناز بغدادی·۱ سال پیشببخشید اسم و فامیلتون چیه؟نمیدانم تا به حال توی بانک، پشت میزهای چوبی ادارات دولتی، موقع پذیرش در اورژانس فلان بیمارستان، وقت مصاحبه…
غزلناز بغدادی·۱ سال پیشمتروپل و کریستال; پَراولین فیلمی که در سینما دیدم، "با گرگ ها میرقصد" کوین کاستنر بود، اوایل دهه هفتاد، سینما کریستال، خیابان لالهزار. نمیدانم، شاید از آن مد…
غزلناز بغدادی·۱ سال پیشآی عشق، چهرهی آبیات پیدا نیستدر يك دنياي موازي من ميتوانستم در حاليكه شب ٢٤ خرداد توي ترافيك جانكاه اتوبان صدر گير افتادهام و براي فرستادن يا نفرستادن…
غزلناز بغدادی·۱ سال پیشتمام درختان شکل او خواهند بودبه سیبْگل گفتم حاملهام و دقیقا دو ماه و دو روز و دو ساعت است که گیاه کبودرنگ میوهداری را در رحمم حمل میکنم.
غزلناز بغدادی·۱ سال پیشخانهی شیطانیک) تا قبل از آمدن «بیبی سلطان» همه چیز در خانهی ما به روال طبیعی خودش پیش میرفت. آقا جان که خبر آورد «بی بی سلطان» آخر هفته به تهران می…
غزلناز بغدادی·۱ سال پیشاسب، فقط یک کلمهی سه حرفی بوددر حالیکه ساعت هشت صبح روز اول مهر ماه از بلندگوی مدرسه نوای «در دل دارم امید، بر لب دارم پیام، همشاگردی سلام، ه…
غزلناز بغدادی·۱ سال پیشدلگُشاوقتی آن «اتفاق شوم» افتاد ما توی حوض زندگی میکردیم.خیال نکنید از آن مدل حوضهای کوچک کاشیکاری شده در خانههای آجر شمسی ِ تنگ و تُرُش که ب…
غزلناز بغدادی·۱ سال پیشمن، هامون، مریم، خاتوناولین باری نبود که یک نفر با صدایی بلند و رسا به من میگفت "فکر کردهای توی فیلم ها زندگی میکنی"؟ قبل از آن هم یک نفر که خیال میکردم عاشق…