محمد رحیقی
محمد رحیقی
خواندن ۱۰ دقیقه·۱ سال پیش

قدرت کاریزما و تاثیرگذاری شخصیت رهبر

بسیاری از چیزهای زندگی دست خود ما نیست. هر بار که راهی را انتخاب می‌کنیم، گامی در ایجاد شخصیت خود بر می‌داریم. هنگام پیمودن راه‌هایی که در زندگی خود انتخاب کرده‌اید، شخصیت خود را نیز گام به گام می‌سازید. هر کس می تواند از کمال و تشخص خود دم بزند، اما شخصیت هر کس به عمل اوست. به همین دلیل است که شخصیت رهبران را نمی‌توان از اعمال و کردارشان جدا کرد. اگر قول و عمل رهبر يكی نبود، دلیل را در شخصیت او بيابيد.

شخصیت شما تعيين مى‌كند که هستید. اینکه، که هستید تعیین می‌کند که چه می‌بینید. آنچه می‌بینید تعیین کننده فعل و عمل شماست.

آدم‌حسابی‌ها یک‌شبه درست نشده‌اند! تا به‌حال از خود پرسیده‌اید که آدم‌های حسابی که در اجتماع قابل احترام‌اند و در زندگی خصوصی‌شان دوست داشتنی، چه ویژگی‌هایی دارند؟

  • با افراد علاف معاشرت نمی‌کنند.
  • اهل رنجاندن و رنجیدن نیستند.
  • روی مشکلات تمرکز نمی‌کنند.
  • دنبال موفقیت یک‌شبه نیستند.
  • کاری را شانسی انجام نمی‌دهند.
  • خوابیدن تا لنگ ظهر را دوست ندارند.
  • به زندگی دیگران سرک نمی‌کشند.
  • از کتاب و یادگیری فراری نیستند.
  • از ریسک‌کردن در کار نمی‌ترسند.
  • در کارهایشان اهمال‌کاری ندارند.

به عنوان یک رهبر هنگامی که دیگران را در خانه، در محیط کار و در جامعه هدایت می‌کنید، بدانید که مهمترین دارایی شما شخصیت شماست. درزهای شخصیتی اگر به حال خود رها شوند به مرور زمان عمیق تر و ویرانگرتر می‌شوند. در مقام یک رهبر، باید شخصیت خود را زیر ذره بین بگذارید. از خود بپرسید که آیا گفتار و کردار یا حرف و عملتان همیشه با هم تطبیق می‌کنند یا خیر؟ وقتی که می‌گویید فلان کار را انجام می‌دهم تا آخر پای حرف خود می‌ایستید؟ آیا مردم به قول شما در حد قراردادی قانونی اعتماد می‌کنند؟

هیچ رهبری نمی‌تواند از مرز شخصیت خود فراتر رود. دیده‌اید آدم‌های با استعدادی را که بعد از رسیدن به سطحی از موفقیت با سر به زمین خورده‌اند؟ رهبرانی که به قله‌های کامیابی پا می‌گذارند اما شالوده شخصیتی لازم برای حفظ آن را ندارند. زير فشار روحی به سوی فاجعه گام بر می‌دارند و در یک یا چند چاله از این چهار چاله می‌افتند:

  • چاله کبر و خودپسندی
  • چاله دردناک احساس تنهایی
  • چاله ویرانگر ماجراجویی
  • چاله هرزگی جنسی

شخصیت ضعیف، در هر یک از این چاله‌ها که بیفتد، بهایی سنگین می‌پردازد.

مهربانی را در اولویت قرار دهید بهتر است یک فرد مهربان با تجربه کمتر استخدام کنید، تا یک فرد نامهربان با تجربه.

نقش مهربانی یک مدیر، در موارد زیر بر کسی پوشیده نیست:

  • برقراری ارتباطات با همکارانش
  • انتقال تجارب و دانش خود
  • دادن بازخورد درست به دیگران
  • ایجاد روحیه همکاری
  • کم شدن تعارضات سازمانی
  • شخصیت انسان‌محور
  • تفکر برای توسعه فردی زیردستان

معمولا تغییر شخصیت کار ساده‌ای نیست. و این در حالی است که بالا بردن مهارت چاره دارد. (البته انسانِ با شخصیتِ بدون مهارت هم به درد ما نمیخورد)

کاریزما

بیشتر سعی کنید دیگران خودشان را باور کنند تا شما را. بیشتر مردم جاذبه را چیز مرموزی می‌دانند که تقریبا قابل تعریف نیست و فکر می‌کنند که جاذبه (کاریزما) مادرزادی است. اما این پندار غلط است. جاذبه به بیانی ساده، توانایی کشیدن مردم به سوی خویش است. جاذبه هم مثل بقیه ویژگی‌های شخصیتی پروردنی است. برای اینکه مردم به سوی شما جذب شوند، باید خود را به برخی از صفات بیارایید.

کاریزماتیک و کاریزما بودن یک فرد را شاید بتوان جذاب بودن در ارتباطات و برخوردهای اجتماعی و صحبت کردن دانست.

راهکارهایی برای افزایش کاریزما:

  • گام اول، کانون توجه خود را عوض کنید: در چند روز آینده ارتباط خود را با مردم زیر نظر بگیرید ببینید که وقتی با دیگران صحبت می‌کنید، چقدر از صحبت‌های شما درباره خودتان است تصمیم بگیرید که از این پس کفه ترازو را به نفع دیگران سنگین کنید.
  • گام دوم، در اولین برخورد تاثیر خوبی بر طرف بگذارید: این بار که کسی را برای نخستین بار می‌بینید تا می‌توانید سعی کنید که بر او اثری خوب بگذارید. به علایق او علاقه نشان دهید. مثبت باشید و از همه مهمتر با او طوری رفتار کنید که گویی آراسته به همه کمالات است. این کار یک شبه بر جاذبه‌تان خواهد افزود.
  • گام سوم، خیر برسانید: هدف بلندمدت‌تان این باشد که منابع خود را با دیگران تقسیم کنید، فکر کنید که امسال چگونه می‌توانید زندگی ۵ نفر را بهتر کنید آنان می‌توانند عضو خانواده، همکار، کارمند یا دوستتان باشند، منابع لازم برای ارتقای وضع شخصی و شغلی را در اختیارشان بگذارید و آنها را همراه و شریک راه خود سازید.

وقتی که پای کاریزما به میان می‌آید، جان کلام این است که به فکر دیگران باشیم. رهبرانی که پیش از خود به دیگران و علایق و مسائل‌شان می‌اندیشند، کاریزمای خود را به ظهور می‌رسانند.

کاریزمای شخصی خود را به عنوان یک رهبر ارزیابی کنید. آیا دیگران به سوی شما جذب می‌شوند؟ آیا دوستتان دارند؟ اگر این طور نیست، یکی از این عوامل سد راه جاذبه شماست:

  • غرور: هیچ کس رهبری کسی را که خود را از دیگران بهتر می‌داند، نمی‌پذیرد.
  • عدم اعتماد به نفس: اگر خود به خویشتن اعتماد ندارید. دیگران هم به شما اعتماد نخواهند کرد.
  • دمدمی: اگر هر لحظه حال و هوایی دیگر دارید و رفتارتان برای مردم غیرقابل پیش بینی می‌شود.
  • وسواس: مردم به کسی که در صدد انجام کار در حد عالی باشد احترام می‌گذارند، اما از توقعات و انتظارات غیر واقع بینانه بیزارند.
  • بدگمانی: مردم از کسی که به همه چیز و همه کس بدگمان باشد دوری می‌جویند.

اگر این صفت‌ها را از خود دور کنید، می‌توانید برای رشد کاریزمای خودتان بستری مناسب بسازید.

نفوذ و تاثیرگذاری

به عنوان یک رهبر، هر چقدر می‌توانید بر روش‌های نفوذ و تاثیرگذاری بر دیگران مسلط شوید. نفوذ، کلمه کلیدی در هر تعریفی از رهبری است. چاشنی خرد و دانش یک رهبر، تواضع اوست. فروتن بودن باعث می‌شود که با دیگران صادقانه، با مهربانی و احترام رفتار کنید. مهم نیست که چه کسانی باشند. رهبران فروتن هرگز خود را بالاتر از دیگران قرار نمی‌دهند و به همین دلیل در همه سطوح طرفداران واقعی دارند. ویژگی‌های رهبرانی که بر روی دیگران نفوذ دارند:

  • می‌بخشند وقتی که مجبور نیستند.
  • از دیگران مراقبت می‌کنند.
  • به طور مداوم رشد می‌کنند.
  • اصیل زندگی می‌کنند.
  • به دیگران قدرت می‌دهند.
  • سختی‌ها را مدیریت می‌کنند.
  • با فروتنی خدمت می‌کنند.

اگر رهبر هستید، چه رهبر یک سازمان بزرگ و چه رهبر یک تیم کوچک، یادتان باشد ضربان قلب کارکنانتان به کوچکترین رفتارهای شما واکنش نشان می‌دهد. می‌توانید طوری برخورد کنید که دل‌ها با شما همسو شوند و اشتیاق رسیدن به اهدافتان در همه شعله‌ور گردد. یا اینکه طوری برنامه‌ریزی کنید که از حس غرورتان و از بالا به پایین نگاه کردنتان به کارکنان لذت ببرید و امیال خود را ارضا کنید. راه‌های نفوذ در قلب انسان‌ها:

  • ویژگی مثبت دیگران را بگویید.
  • ارتباط چشمی بگیرید.
  • نام کوچک افراد را صدا بزنید (البته با کسب اجازه آنها و رعایت آداب محیط)
  • شنونده خوبی باشید.
  • به افراد احساس مهم بودن بدهید.

یکی از بهترین راهکارهای جذب انسان‌ها و همسو کردن آنها با ماموریت سازمان قطعا احسان به آنهاست. این احسان می‌تواند در چهارچوب‌های مختلفی در ارتباطات با افراد نمود عینی پیدا کند. اما قطعا یکی از مهم‌ترین نوع آن کمک در شرایط بحرانی و بغرنج سازمانی و غیرسازمانی و از آن مهم‌تر درک درست نیازهای انسان‌ها در چنین شرایطی است. موردی که هیچگاه خاطره خوب آن از ذهن آدم‌ها پاک نخواهد شد. ۱۰ عادتی که شما را در سازمان دوست داشتنی می‌کند:

  • عقل کل نباشید.
  • در کار دیگران دخالت نکنید.
  • از کسی کینه به دل نگیرید.
  • صبور باشید.
  • دیگران را تحسین کنید.
  • بیشتر روی نقاط قوت دیگران تمرکز کنید.
  • زود قضاوت نکنید.
  • بی ریا باشید.
  • بخشنده و بزرگوار باشید.
  • محرم اسرار دیگران باشید.

هر کدام از این راهکارها را باید در تمامی ارکان زندگی شخصی و سازمانی خود به کار بندید تا ملکه رفتارتان شود.

یکی از چالش‌های رهبران و مدیران منابع انسانی، متقاعد کردن انسان‌ها است. متقاعد کردن برای جذب، میزان حقوق و مزایا و یا حتی پذیرش اشتباه یک نیرو.

راه‌کارهایی برای متقاعد کردن و مدیریت این موضوع:

  • از زبان بدن متقاعد کننده بهره بگیرید: هر وقت بخواهید شخص یا اشخاصی را بر سر موضوعی متقاعد کنید، بهتر است مطمئن شوید که آنها نشسته‌اند و شما ایستاده‌اید. این نوع رفتار و زبان بدن شما باعث می‌شود آنها زودتر شما را باور کنند و متقاعد شوند.
  • اعتماد به نفس داشته باشید: اولین قدم شما این است که در تمام مدت متقاعدسازی، اعتماد به نفس خود را نشان دهید. هرچه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، استدلال‌های شما قانع کننده‌تر به نظر می رسد و قدرتمندتر ظاهر می‌شوید. اعتماد به نفس به راحتی جعل می‌شود و تشخیص آن سخت است، بنابراین اگر احساس اعتماد به نفس ندارید نترسید، فقط با اعتماد به نفس رفتار کنید و این احتمالاً کافی خواهد بود.
  • استدلال منطقی ارائه دهید: با منطق، افراد به راحتی متقاعد می‌شوند.
  • سودمندی موضوع را برای طرف مقابل آشکار کنید: درخواست شما از طرف مقابل، باید ارزشمند به نظر برسد. بنابراین بهتر است بر روی ارزش‌های پیشنهاد خود در گفتگو تمرکز کنید.
  • کلمات خود را با دقت انتخاب کنید: برخی کلمات ذاتاً ارزش بالاتری نسبت به سایرین دارند و نیز برخی از کلمات تداعی مثبت بیشتری. به عنوان مثال، "پرسود" کلمه قدرتمندتر از "عالی"، و "معقول" کلمه قدرتمندتر از "خوب" است.
  • کمی از چاپلوسی مثبت استفاده کنید: چاپلوسی مثبت یعنی هر جا نیاز است گارد بسته طرف مقابل را برای متقاعد کردن باز کنید، ویژگی‌های اخلاقی خوب او را در خلال صحبت‌ها مورد اشاره قرار دهید. البته نباید در این زمینه زیاده روی کرد چون هدف، تقدیر از او نیست بلکه هدف متقاعد کردن اوست. به عنوان مثال، می‌خواهید رئیس‌تان را برای گرفتن یک ساعت مرخصی بیشتر متقاعد کنید: "می‌توانم امروز یک ساعت بیشتر برای ناهار داشته باشم؟ می‌دانم که شما معمولاً انعطاف‌پذیر هستید، اما خواستم قبل از آن با شما هماهنگ کرده باشم."
  • در متقاعد کردن صبور باشید، اما پیگیر: شما همیشه نمی‌توانید سوژه خود را در اولین تلاش متقاعد کنید. اگر ناموفق هستید، به التماس یا مشاجره متوسل نشوید. در عوض، شرایط را رها کنید، جایگاه خودتان را به یاد بیاورید و در فرصتی دیگر دوباره تلاش کنید.

بسیاری از مدیران تصور می‌کنند که ابزار "متقاعدسازی" مختص افراد کاریزماتیک و سخندان است. ولی باید بگویم که نتایج تحقیقات نشان می‌دهد با استفاده از یک سری روش‌ها، به طور چشمگیری می‌توان افراد را به پذیرش، تبعیت یا تغییر سوق داد. متقاعد سازی توسط ۶ اصل کلی زیر کنترل می‌شود و به مدیران و رهبران می‌توان آنها را آموزش داد.

شش اصل کلی متقاعدسازی

  • افراد بیشتر از کسی که شبیه آنها است پیروی می‌کنند.
  • افراد به همکاری با کسانی که آنها را دوست دارند، تمایل بیشتری دارند.
  • افراد تمایل دارند با شما همانطور رفتار کنند که شما با آنها رفتار می‌کنید.
  • ایجاد تعهد در افراد می‌تواند متقاعدسازی را تسهیل کند. (سعی کنید حتما تعهدات را مکتوب کنید تا تاثیرگذارتر باشد)
  • افراد از متخصصان پیروی می‌کنند. ( قبل از اینکه بخواهید اعمال نفوذ کنید باید خود در آن حوزه متخصص باشید)
  • کسب اطلاعات کمیاب برای افراد جذاب است. بنابراین استفاده از اطلاعات انحصاری نسبت به اطلاعات عمومی‌ که همه از آنها اطلاع دارند قانع کننده‌تر است.

رهبر یا مدیر منابع انسانی، اول باید آدم‌ها رو دوست داشته باشد بعد آنها رو مدیریت کند. حتی باید با آدمایی که به هر دلیلی دوستشان ندارد هم حرف بزند. چون آنها هم اعضای همین خانواده هستند و به یاد داشته باشید که نقش پدری را در سازمان برای آنها هم ایفا کنید.

اگر در غصه‌ها و ناراحتی‌ها سنگ صبور آنها شدید و طوری برخورد کردید که راحت با شما درد و دل کنند، کم‌کم قادر خواهید بود شخصیت خودتان رو هم به یک رهبر تاثیرگذار نزدیک کنید. ممکن است از رفتارهای یک نفر به هر دلیلی خوشتان نیاید، اما یادتان باشد حق ندارید حتی در نحوه "سلام‌کردن" هم بین او  و سایرین فرق بگذارید.

یکی از راهکارهای رهبران برای جذب و تاثیرگذاری بر روی نیروها، تمرکز بر روی نقاط قوت کارمندانشان است. این مهم علاوه بر بالا بردن اعتماد به نفس در نیروها، می‌تواند بر روی بهره‌وری کاری آنها و همچنین خوش اخلاقی سازمانی آنها نیز تاثیرگذار باشد. همه انسان‌ها، خصوصیات منحصر بفردی دارند ولی اغلب اوقات متاسفانه بر روی محدودیت‌هایشان تمرکز کرده و به ندرت در مورد روش بکارگیری نقاط قوت‌شان فکر می‌کنند.

مطالعه و دانلود متن کامل راهنمای راه و رسم رهبری

کاریزمارهبریمدیریتکسب و کارروانشناسی
مدیر پروژه و طراح تجربه کاربری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید