دومین اثر آلبوم جدید رامشتاین با نام «رادیو» منتشر شد و در این یادداشت ترجمه فارسی اون رو بههمراه متن اصلی بهزبان آلمانی مطالعه کنید.
من ترجمه رو برای یک مدرس زبان آلمانی هم فرستادم تا ایرادت اون رو بگیره اما هنوز این بازنگری انجام نشده و متن زیر نسخه اولیه ترجمه فارسی آهنگ رادیو از گروه رامشتاین است.
ترجمه نخستین آهنگ آلبوم جدید با نام «آلمان» هم پیشتر در ویرگول منتشر شده که از طریق این لینک میتونید اون رو هم بخونید.
همچنین یادداشتی رو با عنوان «لگد رامشتاین به فمنیسم» نوشتم که اون رو هم در این لینک میتونید مطالعه کنید. این یادداشت در خصوص محتوا موزیک ویدیو این اثر است.
ترجمه فارسی آلبوم جدید «رامشتاین» 2019
Wir durften nicht dazugehören
ما اجازه متعلق بودن (بهچیزی) رو نداشتیم
Nichts sehen, reden oder hören
نمیتوانستیم ببینیم، صحبت کنیم یا چیزی بشنویم
Doch jede Nacht für ein, zwei Stunden
اما هر شب، برای یک یا دو ساعت
Bin ich dieser Welt entschwunden
من از این دنیا فرار میکردم
Jede Nacht ein bisschen froh
هر شب، یه مقدار شادی بود
Mein Ohr ganz nah am Weltempfänger
وقتی گوشهایم خیلی به گیرنده نزدیک بود
Radio, mein Radio
رادیو، رادیو من
Ich lass' mich in den Äther saugen
من بهخودم اجازه دادم توسط امواج رادیویی مکیده بشم
Meine Ohren werden Augen
گوشهایم، چشمهایم شدند
Radio, mein Radio
رادیو، رادیو من
So höre ich, was ich nicht seh'
پس من میشنیدم آن چیزی را که نمیدیدم
Stille heimlich fernes Weh
اما هنوز هم یک سفر مخفیانه است
Wir durften nicht dazugehören
ما اجازه متعلق بودن (بهچیزی) رو نداشتیم
Nichts sehen, reden oder stören
نمیتوانستیم ببینیم، صحبت کنیم یا مزاحم شویم!
Nichts sehen, reden oder stören
این نوع آهنگها ممنوع بود
So gefährlich fremde Noten
مثل نتهای (موسیقی) خارجی خطرناک!
Doch jede Nacht ein wenig froh
هر شب، یه مقدار شادی بود
Mein Ohr ganz nah am Weltempfänger
وقتی گوشهایم خیلی به گیرنده نزدیک بود
Radio, mein Radio
رادیو، رادیو من
Ich lass' mich in den Äther saugen
من بهخودم اجازه دادم توسط امواج رادیویی مکیده بشم
Meine Ohren werden Augen
گوشهایم، چشمهایم شدند
Radio, mein Radio
رادیو، رادیو من
So höre ich, was ich nicht seh'
پس من میشنیدم آن چیزی را که نمیدیدم
Stille heimlich fernes Weh
اما هنوز هم یک سفر مخفیانه است
Jede Nacht ich heimlich stieg
من هر شب مخفیانه صعود میکردم
Auf den Rücken der Musik
بهسوی (آن چیزی که) پشت آهنگها است
Leg' die Ohren an die Schwingen
گوشهایم را بر روی بالها میگذارم
Leise in die Hände singen
بهطرف دستانم، آرام آواز میخوانم
Jede Nacht und wieder flieg'
هر شب، دوباره پرواز میکنم
Ich einfach fort mit der Musik
فقط (به یک جای) دور همراه با آهنگ
Schwebe so durch helle Räume
شناور در میان همه اتاقها (سرزمینها)
Keine Grenzen, keine Zäune
بدون مرز بندی، بدون حصارها
Radio, Radio
رادیو، رادیو
Radio, Radio
رادیو، رادیو
Radio, mein Radio
رادیو، رادیو من
Ich lass' mich in den Äther saugen
من بهخودم اجازه دادم توسط امواج رادیویی مکیده بشم
Meine Ohren werden Augen
گوشهایم، چشمهایم شدند
Radio, mein Radio
رادیو، رادیو من
So höre ich, was ich nicht seh'
پس من میشنیدم آن چیزی را که نمیدیدم
Stille heimlich fernes Weh
اما هنوز هم یک سفر مخفیانه است