ویرگول
ورودثبت نام
شرقی غمگین
شرقی غمگینروزمره هامو میخوام بنویسم.
شرقی غمگین
شرقی غمگین
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

نوشتن قراره دردی رو دوا کنه ؟

خودمو معرفی میکنم: یه دختر هستم در میانه ی دهه سوم زندگیم، تنها زندگی میکنم، از خانواده چند سالی هست دورم، انتخابش هم، هم با خودم بوده و هم نبوده، من به این انتخاب ها میگم انتخاب اجباری. خیلی ساله تسلیم این انتخاب های اجباری هستم.
از سالی که برای فرار از شرایط خونه به دانشگاه و این شهر اومدم حدود هفت سال میگذره، بعد از دانشگاه موندم توی همین شهر و سعی کردم زندگیمو بسازم که البته خیلی موفقیت امیز نبوده به نظر خودم.

خب شروع کنم گفتن از زندگی نسبتا عجیب این کاربر، از روزی که به این دنیا اومد تا همین لحظه های جاری.( حرفام زیاده :))))) کاش ذوقم نخشکه و تعریف کنم براتون )
راستش هم نیاز به بیان شدن دارن خاطره ها و فکرام و هم فعلا پول تراپیست ندارم و هم دوست و رفیقی هم زیاد نیست دوروبرم، اگرم باشه ترجیح هردو طرف نگفتن از غم ها و گرفتاری هاست.
خودمون غرقیم توی این مسایل و چند ساعت که دوستی رو میبینیم دلمون میخواد فکر نکنیم به زندگی و بدبختیا.
اما خب ادم همیشه نیاز داشته و داره به حرف زدن و نوشتن جایگزین خوبیه براش، امیدوارم که باشه.
راستش داستان های زندگی من یکم بیشتر از زندگی نرمال هست و همیشه دوس داشتم مهارت نوشتنم بهتر بشه و بتونم بنویسمشون.( جذب مخاطب ! )
اینجا دفترچه خاطرات این شرقی غمگین بشه و اگر مخاطبی هم باشه فکر میکنم خوشحال شم.
برخلاف اکثر اطرافیانم، من ارتباطاتم در دنیای واقعی بیشتر و بهتر از مجازیه به دلایل مختلف...
اینجا ولی دوست دارم ادم هامو پیدا کنم.
سرتونو درد نیارم، تمام تلاشمو میکنم مهارت نوشتنمو بهتر کنم تا بهتر بتونم روایت کنم ولی خب من نویسنده نیستم.( متاسفانه)
روزمره مینویسم و گاهی از خاطراتم.
سلام دوباره.

روزمرهخاطرهروزمره نویسینوشتنتنهایی
۳
۳
شرقی غمگین
شرقی غمگین
روزمره هامو میخوام بنویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید