نه من اهلش نیستم. اصلن باهاش مخالفم. نمیتونم بپذیرم دیگران جای من تصمیم بگیرن. دوست دارم کاری رو که خودم بهش اعتقاد دارم، میپسندم و بهش ایمان دارم انجام بدم و عضو گروه و دسته شدن با این چیزها منافات داره. البته میدونم الان تو دلت میگی هیچ کار غیر گروهی نمیتونه ثمربخش باشه و یک دست صدا نداره؛ ولی عزیز دل من با یکدست میشه بشکن زد. کار گروهی فقط در صورتی خوبه که سازماندهی از پایین به بالا باشه و آدمهای همدل برای انجام کاری دورهم آزادانه جمع بشن، بدون رئیس و شعار و اهداف تدوین شده و جانفشانیهای تبلیغاتی و من بمیرم و تو بمیری و از این حرفها. گروهی که بلافاصله به بوروکراسی و سازماندهی و هزار کوفت و بلای دیگه تبدیل نشه، آزادی عقیده اعضا رو محترم بشمره و نخواد همه رو یکجور و یک شکل دربیاره. اگه هر کسی آزاد باشه تا جایی که منافاتی با عقایدش نداشته باشه با گروه باشه و هر موقع نخواست بدون تهمت و ناسزا بره دنبال کار خودش؛ این گروه رو میپسندم، چیزی که به غلط اسمش رو گذاشتن هرج و مرج یا آنارشیسم. عاره اگه کار گروهی این فینتی باشه من هستم. خیلی هم هستم.