ساكت…
اینجا جای هياهو نيست. براى سر و صداى ماشينهاى آهنى و كارخانههاى دودزا، اینجا جايى ندارد. داد و فرياد مردم عصبانى و بىحوصله را اينجا راه نمىدهند. اینجا فقط سکوت ساكن است. هر كس كه اينجا مىآید، بدون مقاومتی، صدایش را در دستان او میگذارد.
فقط بايد نگاه كرد. اسب سفيد را بايد نگاه كرد كه چگونه آرام در دشت سر سبز چرا مىكند. نسيم زنده علفزار مدام بر يالهاى بلندش دست مىكشد و آن تارهای نرم به لطافت تمام در هوا مىپيچند و مىرقصند.
اين همان اسب سفيد قصّه هاست و اين دشت و دمن بكر و ناياب، جایی جز سرزمين قصّه نيستند.
واقعيت از اينجا رانده شده.
دور تا دورت روياست.
بايد سوار اسب سفيد شد و تاخت به قلب اين سرزمين و باقى زندگى را،
لابه لاى قصّه ها قايم شد.
-ساد