سالوادور علی·۲ روز پیشاعترافات یک خرس زمستانیسلام بچه ها،این پست را می نویسم چون حس می کنم اعصاب دوستم را با نق زدن هایم خرد کردم، پس برای اینکه خودم را تخلیه کنم و به آرامش برسم شما ر…
فرشته بهزاد·۳ ماه پیشسقوطنمیدانم بگویم از گرفتار شدن در این سقوط خوشحالم یا ناراحت. آغاز پر از درد و ترسِ از دست دادن هاست، اما وقتی نخستین لغزشها رخ میدهد و…
رحمان رمضانی·۳ ماه پیشئهو پێش منمن بۆ ههر شوێنێک دەچوم،ئهو پێش منله گەڵ من لهوێ دا بوو؛وەکو خەونێکی راستەقینە.بێ گوومانئێمە لە دونیای پێش له دایک بوونمانپێکەوە ژیانمان…
رحمان رمضانی·۳ ماه پیشسایهمن همچون سایهام؛همراهِ تو.گاه پشت سرت، گاه در کنارتو گاه روبهروی تو.من با تو، تو با من؛همواره مثل خون در رگهای من میجوشی.#عاشقانه #متن_…
ایمان غلامی·۳ ماه پیشامروزمخم دوباره به کار افتاده و کلمه هارو پشت هم ردیف میکنم و جمله هارو همینطور دوباره انگار نوشتن در تنم جان گرفته است باز انگار حرف هایم زیاد…
نازنگار·۳ ماه پیشآوای بی کلاممن همانند نت های موسیقی سخنانی در دلم نهفته است که قابل گویش نیستند. در دلم قلبم و جانم رنج هایی دیرینه خاک میخورند که فقط آوای شان به گوش…
ایمان غلامی·۴ ماه پیشباز هم امروزانگار دیوانگی به مانند چکه های آرام سُرم متصل به رگم آهسته آهسته تمام تنم را آلوده کرده است هر قدمی که برمیدارم آن را میشمارم و به خود که…