زندهام هرچه زدی تیغ به شریان نرسید!
لَبخَندِت
بخند. صدایِ خندهی تو از بارشِ بارون قشنگتره!
بخند که غم دنیا ارزش نداره چشمای همیشه جذابت خیس و شور بشه. بخنده که خندیدن به چهرهی ناز و دلنشینت بیشتر میآد.
گاهی که نارحتی، حس میکنم همهی عالم خاکستری و مچاله میشه و با چشمای غضبناکش بهم زُل میزنه و وسطِ قلبم هجوم میآره و چنگ میزنه،
میدونی چه سپری باعث میشه دنیایِ مچاله شدم، دوباره صاف و باز بشه و زیباتر ازهمیشه جوانه بزنه و سبز بشه؟
پس لطفا بخند...
#شایدانگیزشی
نوشتهای کوتاه در بابِ لبخندهای پراکنده و معلق از (پونه فلاح)
مطلبی دیگر از این انتشارات
مگر می شود تو را رها کرد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
هیز گِر ژینا...
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرت و پرت نامه | گمراهی