پونه زندهام هرچه زدی تیغ به شریان نرسید! پستهای پونه در انتشارات پناهگاه نویسندگان سایر پستها در ویرگول پونه در پناهگاه نویسندگان ۲ هفته پیش - خواندن ۱ دقیقه لَبخَندِت نگو که نمیدونی صدای خندهات درمونِ دردِ! پونه در پناهگاه نویسندگان ۳ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه پَر پَر جات:(؛! نمیدانم،آیا به یاد بیاورمت یا نه؟! پونه در پناهگاه نویسندگان ۴ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه برای نویسنده ها فقط نویسنده ها میفهمن چی میگم! پونه در پناهگاه نویسندگان ۴ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه جوانه ای در قبرستان از چشمانش معلوم بود دلتنگ است پونه در پناهگاه نویسندگان ۴ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه موضوع سخت تر از این حرفاست منِ جدید.هنوز باورش نمیشود بزرگ شده ام..هنوز از من سراغِ آن دختر پرشو... پونه در پناهگاه نویسندگان ۵ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه یکم غرق شیم.. تا بهش میگفتم دوستت دارم... تا میخواستم از قلب و احساسم براش حرف بزنم... پونه در پناهگاه نویسندگان ۵ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه فقط یه دلیل بگو تا برگردم میدونم دلتون برام تنگ شده، اما..! پونه در پناهگاه نویسندگان ۵ ماه پیش - خواندن ۴ دقیقه بازگشتِ خاطراتِ زیبا نامش ناروین بود.برایم آشنا بهنظر میرسید،اما نمیشناختمش.نامش را هم ا... پونه در پناهگاه نویسندگان ۵ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه باران!عجیب ترین معجزه.. میدانستید در سیاره زحل بارانی از الماس فرود میریزد؟ پونه در پناهگاه نویسندگان ۵ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه مامانِ جان! میخواهم از زیباترین حس دنیا برایتان بگویم.بوی قرمه سبزی هایش..! ‹ 1 2 ›
پونه در پناهگاه نویسندگان ۲ هفته پیش - خواندن ۱ دقیقه لَبخَندِت نگو که نمیدونی صدای خندهات درمونِ دردِ!
پونه در پناهگاه نویسندگان ۳ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه پَر پَر جات:(؛! نمیدانم،آیا به یاد بیاورمت یا نه؟!
پونه در پناهگاه نویسندگان ۴ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه برای نویسنده ها فقط نویسنده ها میفهمن چی میگم!
پونه در پناهگاه نویسندگان ۴ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه جوانه ای در قبرستان از چشمانش معلوم بود دلتنگ است
پونه در پناهگاه نویسندگان ۴ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه موضوع سخت تر از این حرفاست منِ جدید.هنوز باورش نمیشود بزرگ شده ام..هنوز از من سراغِ آن دختر پرشو...
پونه در پناهگاه نویسندگان ۵ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه یکم غرق شیم.. تا بهش میگفتم دوستت دارم... تا میخواستم از قلب و احساسم براش حرف بزنم...
پونه در پناهگاه نویسندگان ۵ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه فقط یه دلیل بگو تا برگردم میدونم دلتون برام تنگ شده، اما..!
پونه در پناهگاه نویسندگان ۵ ماه پیش - خواندن ۴ دقیقه بازگشتِ خاطراتِ زیبا نامش ناروین بود.برایم آشنا بهنظر میرسید،اما نمیشناختمش.نامش را هم ا...
پونه در پناهگاه نویسندگان ۵ ماه پیش - خواندن ۳ دقیقه باران!عجیب ترین معجزه.. میدانستید در سیاره زحل بارانی از الماس فرود میریزد؟
پونه در پناهگاه نویسندگان ۵ ماه پیش - خواندن ۱ دقیقه مامانِ جان! میخواهم از زیباترین حس دنیا برایتان بگویم.بوی قرمه سبزی هایش..!