شب هایی که بی خوابی میاد سراغم، برای اینکه به افکار منفی اجازه ندم حالمو بد کنن، شرو میکنمبه خیال بافی ، ده سال بعد از الان رو تصور میکنم و اینکه درسته مشکلات زیادی تو زندگی هست اما من تونستم برسم بههمون چیزی که میخواستم. خونه ی آیندمو تصور میکنم پر از رنگ پر از نور، صبح ها با لبخند چشم باز میکنم با آرامش صبحانه میخورم میرم سرکار عصر با انرژی برمگیردم میرم سراغ زندگی نرمال و در عین حال رویایی!
فکر میکنم همه ی ما همینیم ، از زندگی یه خونه پر از آرامش میخوایم و یه لبخند دم صبح.
چی شده که تو دنیای شلوغ این روزا ساده ترین خواسته هامون رو باید تو رویا و خیال دنبالش بگردی.