ویرگول
ورودثبت نام
حنانه مظاهری
حنانه مظاهری
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

واگویه‌هایی برای من عزیزم

هنرمند عکس: sillvi_illustrations@
هنرمند عکس: sillvi_illustrations@


من عزیزم! خیلی خیلی ببخشید که برای 3 ثانیه که چیزی به باورت غیرمنطقی بود، به باورت اعتماد نکردم و راحت از کنار چراغ قرمز گذشتم!

متاسفم که برای 3 ثانیه استاندارد تورا پایین آوردم و به غریزه‌ات اعتماد نکردم!

متاسفم که برای 3 ثانیه ارزش تورا ندانستم!

متاسفم برای هنگامی که برای یک لحظه هم متوجه شدی که چیزی به تو حس خوبی نمی دهد، بی تفاوت از کنارش گذشتم و به آن توجه نکردم!

ببخش برای زمانی که هاله ای از احساساتی که تو به سمت من فرستادی که حاکی از آن بود که برخی از انسان ها به تو آسیب می زنند، با موجت همراهی نکردم!

و به جز آن با دستانم گلویت را خفه کردم و نگذاشتم دیگر موجی یا سیگنالی را به سمتم بفرستی!

من عزیزم ببخش که برای 3 ثانیه اشتباه بزرگی کردم! من خودم را خیلی سرزنش می‌کنم و در این رابطه دچار نشخوار ذهنی شده‌ام و به خاطرش ساعت ها فکر مداوم می‌کنم. 2 دلیل عمده‌ای که باعث شد آسیب روحی ببینم به این شرح بود:

اولی اینکه شاید چون تا به حال در چنین شرایطی نبودم. و دومی اینکه دیگران چندروز پیش مرا به خاطر دیدگاه «همه انسان ها گنهکارند، مگراینکه خلافش ثابت شود» سرزنش کردند. این 2 دلیل، دلایل غالبی بود که من برای 3 ثانیه گاردت را پایین آوردم.

و ساده بودم و ساده بودم و سادگی کردم که فکر می‌کردم هیچ کس به تو آسیب نمی زند. شاید هم چون هوش خوبی ندارم متوجه اوضاع نشدم. اما فکر نمی‌کنم نداشتن هوش کافی‌ام دلیلی بر سرزنشم باشد. اما فرضیۀ روشن تر ذهنی‌ام این است که هنگامی که انسان شوکه و غافلگیر می‌شود، برای لحظه‌ای برخی از کارکردهای مغزش و قدرت تصمیم گیری‌اش تحلیل می‌رود.

پس زیاد خودت را اذیت نکن. آرام باش!

دوباره به دیدگاه غالب «همه ی انسان ها گنهکارند، مگر اینکه خلافش ثابت شود» باز گرد.

دوباره جراتت را بالا ببر و گاردت را بالا ببر. و دوباره با شجاعت، با درد و رنج رو‌به‌رو شو. قطعا دوباره با باگ های زیادی مواجه می‌شوی، اما ادامه می‌دهی. و ادامه می‌دهی و ادامه می‌دهی.

نگارش: حنانه مظاهری



داستانمتندلنوشتهنوشتهادامه ادامه
حنانه مظاهری | دوستدار محتوا و داستان‌نویسی https://yek.link/hanane_mazaheri
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید