ویرگول
ورودثبت نام
#ساحل
#ساحل
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

عاشقی دلخسته

اَلَک  کردم  غزل  هایم 
ولی  در آخرش  دیدم 
که چندین قافیه مانده 
تمامش  نام  تو  باشد 
نمی  دانم،، نمی دانم  چرا 
هرگز  بیادت  نیست  که من هستم 
دلم  بهر  سلامی، یک کلام،، و دوستت دارم  بسی  دلتنگ  وافسردست،، 
تو جان  هستی، تو جانانی،، 
برای  زخم  های  من تو
درمانی،، صدیقه جـُر،، سلااااااااااااااااااامممممممم
اَلَک کردم غزل هایم ولی در آخرش دیدم که چندین قافیه مانده تمامش نام تو باشد نمی دانم،، نمی دانم چرا هرگز بیادت نیست که من هستم دلم بهر سلامی، یک کلام،، و دوستت دارم بسی دلتنگ وافسردست،، تو جان هستی، تو جانانی،، برای زخم های من تو درمانی،، صدیقه جـُر،، سلااااااااااااااااااامممممممم

همچو شهرِ سوت کوری مثل یک بیگانه ای
مانده ام در انزوایِ بی کسی و خانه ای
                      
گشته ام  زار و ملول جان از فراقِ روی تو  
در دلم  دیدار  تو  گردیده  چون  افسانه ای 

من که مشتاقِ تو هستم روز و شب  نا مهربان 
مثل شمعی که بسوزد بهر یک پروانه ای

همچو مجنونم که دورم از تو و ایل و تبار
جان بسوزد ای گلم، اما نباشد چاره‌ای

من که عمری عاشقت بودم عزیزِ این دلم
ساده و خوارم نمودی همچو یک دیوانه ای

شاعری آواره هستم  از  برایِ وصل تو
رج به رج شعر و غزل گفتم ولی بیگانه ای......
#آذریان

شاعرانهمهربانیعارفانهدلتنگیعاشقانه
همین که چمدانت را برمیداری همه میپرسند میخواهی کجا بروی؟ اماوقتی یک عمر تنهایی هیچکس ازتو نمیپرسد کجایی!، انگار همین چمدان لعنتی تمام ترس مردم از سفر است هیچکس از تنهایی تو نمی ترسد!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید