سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

آیا آمریکا از طریق تجارت آزاد تبدیل به قدرتی صنعتی شد؟


آموزه های مکتب اقتصاد سیاسی آمریکایی (از 1848 تا 1914) و تاثیر آن در موفقیت حیرت انگیز توسعه صنعتی در آمریکا، امروز از کتاب های درسی محو شده اند. نظریه پردازان تکنولوژی و طرفداران سیاست های حمایت گرایانه در آمریکای آن روز به دنبال ایجاد برتری در رقابت صنعتی و جبران فرسودگی خاک در نتیجه صادرات محصولات کشاورزی آمریکا در قرن نوزدهم بودند.
آنها همچنین بر اهمیت افزایش سطح دستمزدها و بهبود کیفیت زندگی کارگران در ارتقای بهره وری تولیدی تاکید می کردند که موجب رشد و صعود صنعتی آمریکا شد. دکترین "اقتصاد دستمزدهای بالا" نقطه مقابل ایدئولوژی تجارت آزاد بود که همه جا دستمزدهای پایین و بهره وری فعلی در تولید را بعنوان متغیرهای موجود و تغییر ناپذیر پذیرفته و افزایش سطح مصرف، بهبود وضعیت بهداشت و درمان، و ارتقای سطح آموزش را بعنوان سربار محاسبه می کند.
منطق تجارت آزاد همچنان بنیان و اساس سیاست های ریاضت اقتصادی است که ایالات متحده، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بر اقتصادهای مقروض و بدهکار تحمیل می کنند. در مقابل، درسهای مکتب اقتصاد سیاسی آمریکا می تواند الگویی مثبت و واقع گرایانه تر برای سایر کشورها باشد - یعنی سیاست هایی که ایالات متحده خود از آنها بهره برد تا به یک قدرت صنعتی تبدیل شود، نه آن سیاستهایی که دیپلماتهای آمریکایی مروج "تجارت آزاد" با تکبر به دیگران توصیه می کنند.
درس اساسی این است که باید همان سیاست های حمایت گرایانه ای مورد استفاده قرار گیرند که اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم موجب شدند آمریکا به یک ابرقدرت اقتصادی مبدل شود.

https://www.amazon.com/Americas-Protectionist-Takeoff-1815-1914-Michael/dp/3980846687

یکی از باورهای رایج اما غلط این است که آمریکا از طریق تجارت آزاد به یک قدرت اقتصادی تبدیل شد. این باور غلط حتی میان تحصیلکردگان رشته اقتصاد هم رایج است، چون همانطور که مایکل هادسون اشاره می کند متون و کتب درسی از مطالب و مباحث مهم در تاریخ اقتصاد سیاسی پاکسازی شده اند. دانشجویان به جای تاریخ اقتصاد سیاسی، واحدهای ریاضیات و ابزارهای محاسباتی و آماری را می گذرانند که هیچ ارتباطی به مباحث اقتصادی ندارد.

بطور تاریخی، اقتصاد آمریکا از چند دوران متمایز عبور کرده است:


1- دوران اقتصاد کشاورزی که عمدتا از طریق کار بردگی اداره می شد

2- دوران انقلاب صنعتی و گسترش صنایع از طریق سیاست های حمایتی

3- دوران گسترش صنایع از طریق سیاست بازار آزاد در سطح جهانی

4- دوران نولیبرالیسم و صنعت زدایی


مرحله اول پس از پیروزی ارتش شمال بر جنوب و آزاد کردن برده های سیاه پوست پایان یافت. اما مرحله دوم در شرایطی بود که صنایع انگلیس در جهان غالب بوده و اتفاقا انگلیسی ها تاکید زیادی بر تجارت آزاد داشتند. اما بر خلاف تمایل سیاستمداران انگلیسی، دولت آمریکا سیاست های حمایتی از جمله برقراری تعرفه های گمرکی سنگین برای واردات محصولات صنعتی را در دستور کار قرار داد. صنایع آمریکایی در این مرحله شکل گرفته و در سایه همین سیاست ها و حمایت های دولتی بود که آمریکا تبدیل به کشوری صنعتی شد.

مرحله سوم پس از جنگ جهانی دوم شروع شد. یعنی زمانی که انگلیس و سایر قدرتهای صنعتی جهان همگی در آتش جنگ سوخته بودند و توان رقابت با آمریکا را نداشتند. دقیقا در همان زمان بود که آمریکاییها ناگهان به این نتیجه رسیدند که تجارت آزاد چقدر چیز خوبی است!

و نهایتا گسترش صنایع در آمریکا تا جایی پیش رفت که موجب قدرت گرفتن بیش از اندازه طبقه کارگر صنعتی شد. نتیجتا آمریکا وارد مرحله چهارم شد. انتقال صنایع به کشورهای جهان سوم، افزایش ورود مهاجران، کاهش دستمزدها، ترویج فعالیتهای اقتصادی غیر مولد، رانت خواری، سفته بازی، و غیره.



بسیاری از ما تصور می کنیم آمریکا هنوز همان قدرت صنعتی است که چهل سال پیش بود. و جالب تر اینکه برخی نخبگان اقتصادی ما اصرار دارند تجارت آزاد تنها راه آبادانی کشور ماست.

https://virgool.io/@AbbasAkhoundi/%D8%AF%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-bknkoy2kje8b

نتایج و فجایع حاصل از این راهبردها را همین امروز مشاهده می کنیم. توصیه های این نخبگان اقتصادی که در دانشگاه های غربی تحصیل کرده اند، حکایت نسخه های آن رمالی است که به جای درمان، بیشتر طرف را رو به موت می کرد. وقتی هم اعتراض می کردند که ما به نسخه تو عمل کردیم، پس چرا به جای اینکه بهتر شویم بدتر شدیم، در پاسخ می گفت حتما به نتیجه کار ایمان نداشته اید!

کار که به اینجا می رسید قدیمی ها معمولا می گفتند: «امان از بی سوادی ما». اما امروز به برکت رسانه ها و مدارک دانشگاهی کیلویی، همه با سواد و داشمند شده ایم! البته هر کدام از ما خودمان می دانیم مدرکی که در دانشگاه گرفتیم کیلویی بوده. اما مشخص نیست چرا به ذهنمان نمی رسد مدرکی که این دکتر های از فرنگ برگشته گرفته اند هم تفاوتی با مدرک خودمان ندارد.

https://virgool.io/@sepehr.samii/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-cum7geklfyex

به نظر شما کسی که در دانشگاه های غربی، مانند آکسفورد، برکلی، یِیل، و غیره مدرک دکترای اقتصاد می گیرد چه چشم انداز کاری در همان کشورهای غربی دارد؟

تقریبا هیچ چشم اندازی. می تواند برود برای استخدام در استار باکس یا مکدونالد تقاضا بدهد، که باز مشخص نیست استخدام بشود یا خیر. خیلی که شانس بیاورد بتواند در همان محیط آکادمیک به عنوان مدرس استخدام شود.

کاربرد این مدارک بیش از هر چیزی برای کشورهایی مانند کشور خودمان است. عده ای بچه های پولدار یا افرادی که در کشور خود امکان صعود به سطوح بالای مدیریتی و حکومتی را دارند به این دانشگاه های غربی می روند و با مدرک و عنوان دهان پر کن دکترای اقتصاد فارغ التحصیل می شوند. بعد بر می گردند و با استفاده از اباطیلی که آموزش دیده اند مملکت را به خاک سیاه می نشانند.

به این می گویند بازی برد - برد! از یک طرف کسب و کاری پر سود و پر درآمد برای این دانشگاه ها است. اتفاقا بعد از بحران کورونا که ورود دانشجویان خارجی دچار انقطاع شده، بسیاری از این دانشگاه ها دچار افت شدید درآمد و کسری بودجه شده اند. چون بیشتر درآمدشان از همین طریق تامین می شد. از طرف دیگر سیاست های غلطی که موجب پیشبرد منافع غرب در این کشورها می شود را از طریق همین فارغ التحصیلان و به اسم «علم اقتصاد» به خورد ما می دهند.

https://virgool.io/@sepehr.samii/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%A6%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%A7-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF-lrla4ybprdow

و البته بزرگترین گرفتاری ما امروز از این است که تصور می کنیم اقتصاد آمریکا چقدر سرپا و قدرتمند است!

این جادوی رسانه هاست که پیرزن اقتصاد آمریکا را بزک کرده و به جای عروسی زیبا جا می زنند. اگر غیر از این بود، دیر یا زود اکثر ما به این نتیجه می رسیدیم که رمال اگر غیب می دانست خود گنج پیدا می کرد!

https://virgool.io/@sepehr.samii/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%86%D8%AF-jkhj6v30ejqo



اقتصادتجارت آزادنولیبرالیسمبازار آزادگسترش تولید
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید