پس از مشاهده دو مناظره تلویزیونی اول و دوم نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، سه پیش بینی قریب به یقین کردیم:
هر سه پیش بینی درست از آب در آمد. بعلاوه گفتیم در مورد جلیلی و قاضی زاده هاشمی قطعیتی وجود ندارد. تا اینجای کار جلیلی به نفع رئیسی انصراف داده. نظر سنجی ها نشان می داد از میان نامزدهای خواهان تغییر وضع موجود، رئیسی نفر اول و جلیلی نفر دوم بود. بنابراین انصراف جلیلی به نفع رئیسی موجب افزایش آرای رئیسی و پیشگیری از کشیده شدن انتخابات به دور دوم خواهد شد. بعلاوه، افزایش آرای رئیسی موجب افزایش اقتدار دولت آینده خواهد بود.
قاضی زاده چندان درصد قابل توجهی در نظر سنجی ها نداشت، لذا انصراف یا عدم انصراف وی تاثیر چندانی در نتیجه انتخابات نخواهد داشت.
شکست و حذف غربگرایان از دولت و حاکمیت قطعی است. این را اتاق های فکری این جریان به خوبی می دانند. بنابراین بیش از آنکه به فکر پیروزی همتی باشند، تمرکز و توجه خود را بر محدود کردن اثرات و عواقب ناشی از پیروزی نیروهای ملی و انقلابی کرده اند.
نکته ای در بیانات روز گذشته رهبری بود که دقیقا همان نگرانی نیروهای غربگرا و تسلیم طلبان و وابستگان به دولت روحانی است:
رئیسجمهوری که روز جمعه انتخاب میشود اگر با رأی بالا انتخاب شود، پشتوانه قوی خواهد داشت و کارهای بزرگ میتواند انجام دهد.
کسانی که در دولت روحانی انواع و اقسام مفاسد و جرایم و خیانت ها را مرتکب شدند، نگران قدرت گرفتن رویکرد ملی و طغیان خشم فرو خورده و باز شدن بغض کسانی هستند که در طول این هشت سال خون دل خوردند و تحمل کردند.
دولت رئیسی اگر با آرای کثیر و حمایت گسترده مردمی بالا بیاید، اقتدار و انرژی عظیمی برای محاکمه خائنین و وطن فروشانی خواهد داشت که تصور می کردند با دلبری کردن از کدخدای مخنثشان می توانند جای پای خود را بر فراز اریکه قدرت و شوکت مستحکم سازند.
زمانی که همتی در مناظره ها دایما تکرار می کرد «آقای رئیسی! به ما امان می دهید؟! قول می دهید ما اگر حرف بزنیم ما را زندان نمی اندازید؟!»، به همین دلیل بود که می دانست عملکردش در راس بانک مرکزی چه پرونده سنگینی داشته و از فرصت مناظرات استفاده می کرد تا با گره زدن پرونده خود به ملاحظات سیاسی، از چنگال عدالت جا خالی دهد.
اظهارات و تبلیغات نیروهای غربگرا و همراهی و همسویی همیشگی اپوزیسیون با آنها نشان می دهد هدف کاهش مشارکت در انتخابات و تضعیف اقتدار دولت رئیسی است.
شیوه مناظره و تبلیغات انتخاباتی همتی و مهرعلیزاده هم در همین راستا بود. به اینصورت که ذره ای حتی برای دادن وعده های سر خرمن هم به خود زحمت نمی دادند. تمام توجه و حواسشان به سیاه نمایی و دروغ پراکنی علیه رئیسی بود. از دهن کجی های مهرعلیزاده، تا اقدام مضحک همتی که لیستی از اَبَربدهکاران بانکی را وسط مناظره به آیت الله رئیسی تحویل داد؛ و بعد مشخص شد تمام افرادی که نامشان در لیست آمده بود از قبل توسط قوه قضاییه مورد پیگرد و محاکمه قرار گرفته اند. البته همه بجز یک نفر، که آن یک نفر هم زودتر توسط حضرت عزرائیل بازداشت شده بود!
بنابراین، وضعیت کنونی اینطور است که در یک طرف جمعیت ناراضی از وضع موجود و دادخواه و طالب اجرا و اعمال عدالت قرار گرفته، و در طرف دیگر باند نیروهای عامل وضعیت کنونی و ساده لوحانی که هنوز با دهن کجی ها و هوچیگری های آنها خام شده و شعار «رای بی رای» را تکرار می کنند.
«رای بی رای» یعنی حمایت از مسببان فجایعی که در این هشت سال بر کشور رفت. مشارکت پایین یعنی بستن دست رئیسی تا نتواند با اقتدار و اطمینان این خائنین را به دست عدالت بسپارد. عدم مشارکت یعنی خواباندن غربگرایان و وابستگان به مافیای اقتصادی هاشمی در آب نمک، تا بعدا با حمایت پولهای عربستان سعودی و آمریکا و اسرائیل مجددا قد علم کرده و عده ای ساده لوح را تحریک کنند و به پشتوانه دستگاه های تبلیغاتی ضد ایران و ضد ایرانی، به کسانی که برای حفظ امنیت ایران خونشان را نثار کردند دهان کج کنند و خود را «سردار دیپلماسی» بخوانند.
بی تفاوتی و عدم شرکت در انتخابات یعنی همراهی و همسویی با کسانی که با سوء مدیریتشان عامدانه کشور را به آشوب و اغتشاش کشاندند و بعد مقابل دوربین پوزخندزنان ادعا کردند «من هم مثل شما، شب خوابیدم صبح بلند شدم دیدم بنزین گران شده»!
رای ندادن یعنی با صدای بلند فریاد بزنیم که آمریکا و اسرائیل و دلدادگانشان در داخل اگر زن و دختر و ناموس و شرف ما را هم بگیرند باز ما «تعامل» را به «تقابل» ترجیح می دهیم و وقتی عده ای برای حراست از نوامیس ما اسلحه دست گرفتند و رفتند و بدن بدون سرشان به میهن باز گشت، این را می گذاریم به حساب خریت آنها و زرنگی خودمان. چون ما معنا و ارزش زندگی را می فهمیم و لابد آنها نمی فهمیدند. یا شاید چون ما بلدیم ویزای مهاجرت به آمریکا و اروپا و کانادا بگیریم و آنها عرضه اش را نداشتند و نتیجتا چاره ای نداشتند جز اینکه خونشان را نثار خاک میهنشان کنند.
کدام میهن؟ همان میهنی که ما معتقدیم بجز پختن قرمه سبزی و آبگوشت بزباش، در هیچ صنعت دیگری حرفی برای گفتن در دنیا ندارد و آمریکا می تواند با یک بمب تمام سیستم های دفاعی آن را نابود کند. ما چون خیلی با هوشیم این واقعیت ها را می بینیم. اما یک عده کودن و کند ذهن در این مملکن هستند که می روند اورانیوم غنی سازی می کنند، به خیالشان ایران می تواند صنعت هسته ای داشته باشد! میروند موشک نقطه زن میان برد تولید می کنند، به خیالشان می شود پایگاه آمریکایی را موشکباران کرد و آمریکاییها هم 52 نقطه فرهنگی ما را منهدم نکنند. می روند واکسن کورونا می سازند، با این تصور کودکانه که ایران در عرصه بهداشت و درمان می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
اما ما با تحریم انتخابات و عدم مشارکت خود مشت محکمی به دهان تمام این یاوه گویان می کوبیم و ثابت می کنیم ملت ایران فقط برای انتخاب حسن روحانی به صحنه می آید و به غیر از حسن روحانی و اسحق جهانگیری به هیچ گزینه دیگری حتی فکر هم نمی کند. ما با رای ندادن، اوج پایبندی خود به رویکرد «تعامل» را نشان می دهیم، به اینصورت که تشکیل قرارگاه عملیاتی مرغ را به قرارگاه عملیاتی «تقابل» با آمریکا ترجیح می دهیم. به این ترتیب آن بخت برگشتکانی که برای آمریکا رجز می خواندند و می گفتند «کاخ سفید را حسینیه می کنیم»، حساب کار دستشان می آید که کاخ سفید همین حالا هم حسینیه هست و از همان حسینیه بوده که در تمام این مدت مداحان اسلام آمریکایی و نولیبرال برای ما روضه می خوانده اند.
#رای_بی_رای