درخت هر کجا که باشد؛ در باغ و جنگل، در کوه و دشت، در شهر و هر کجای دیگر، تجربهی زیستی و مفهومی خاصی برای انسان دارد. آنهایی که اهل طبیعتند و از زیباییهای طبیعت لذت میبرند این حس خاص را در وجود خویش درک میکنند. این حس خاص به این دلیل است که درخت تقدس ویژهای در اساطیر دارد که با روح انسان پیوند محکمی برقرار میکند، و میدانیم که اساطیر جوهرهی اولیهی روان انسان را تشکیل میدهند.
درخت در فلسفه و عرفان و شعر و ادبیات هم مفاهیم ویژهای را ارائه میدهد. نویسندگان و شاعران، یا با علم و آگاهی به مفاهیم اساطیری و فلسفی و عرفانی درخت از آن در آثارشان مینویسند یا بدون اینکه علم خاصی در این زمینه داشته باشند به طور ناخودآگاه مفاهیم مربوط به درخت را در آثارشان ارائه میدهند...
حالا چند شاعرانه را که دربارهی درخت نوشتهام تقدیم میکنم:
...
۱
درخت عاشق است
عاشق خاک
که جانش در آن ریشه دارد
عاشق باران
که بر دستانش میبارد
و آبی که در رگهایش میدود
عاشق باد
که لابهلای گیسوان پر از برگش میوزد
عاشق نور
وقتی تنش نور مینوشد
درختی که طبیعت را میپوشد
با شکوفههای بهاریاش...
میوههای تابستانیاش...
برگهای رنگارنگ پاییزیاش...
و تاج سپید زمستانیاش...
***
۲
درخت میرقصد
شاخه به شاخه
برگ به برگ
در باد
استوار
باشکوه
آزاد
***
۳
درخت
در سکون رقصان خویش
میبالد
سکون رقصان میدانی یعنی چه؟
یعنی که درخت
زندگی را
در نهان وجودش
میرقصد
***
۴
درخت سربلند است
ریشه در خاک
و سر بر آسمان
حتی اگر طوفان بیاید
استوار است بیگمان
***
۵
برگهای درخت
لحظههای وحدتاند
در تکثر سبزینگی
و شاخهها
سرآغاز شکفتناند
در تکرار زندگی
***
۶
درخت مأمن پرندههاست
پرندههایی که آرامش پس از پرواز را
در سکون درخت میشناسند
و آوازشان را جاری میکنند
در سکوت بیدریغ او
***
۷
گفتم: درخت آفتاب را بیشتر دوست دارد یا باد و باران؟
یا آواز پرندهها؟
گفت: درخت هیچ کدام را بیشتر از آن یکی دوست ندارد...
درخت هرگز انتخاب نمیکند و ترجیح نمیدهد،
فقط آغوش میگشاید و جانش در آفتاب و باران و باد، همراه با آواز پرندهها، میبالد...
***
۸
پرسید: درختها با شاخههایشان به سمت آسمان نیایش میکنند یا دستافشانی؟
جواب دادم: مگر نمیدانی که دستافشانی نوعی نیایش است؟
***
شبنم حکیم هاشمی