عرفان شادروان
عرفان شادروان
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

فراتر از قانون

قبل از متن: در این نوشته به فیلم‌ها و سریال‌های زیر اشاره می‌شود. ممکن است قسمتی از داستان یا گاهی پیچش اصلی داستان لو برود. اگر این فیلم‌ها و سریال‌ها را ندیده‌اید، به ادامهٔ این پست را رها کنید و به دیدن آن‌ها بپردازید که قطعا ارزش آن‌ها بیش از متنِ مقابل شماست.

  • The Green Mile
  • Sherlock
  • Batman Triology
  • L.A. Confidential


و اما متن:

وجه تشابه این اشخاص چیست؟

از چپ: پاول اجکام در مسیر سبز، شرلوک هلمز در شرلوک و اد اکسلی در محرمانه لس‌آنجلس، بروس وین در شوالیهٔ تاریکی
از چپ: پاول اجکام در مسیر سبز، شرلوک هلمز در شرلوک و اد اکسلی در محرمانه لس‌آنجلس، بروس وین در شوالیهٔ تاریکی


غیر از این که با سه مرد سفید پوست که هر سه در کت و شلوار جذاب به نظر می‌رسند مواجه‌ایم، چه اشتراکات دیگری در میان است؟


پاول اجکام در بند زندانیان اعدامی، به چه دلیل تبعیض آشکاری اعمال می‌کند؟ چرا از قوانین ساده و روشن زندان تخطی می‌کند و یکی از زندانیان این بخش را به دور از مناسبات قانونی از زندان خارج می‌کند؟ شاید اصلا تنها دلیل علاقه‌مندی مخاطب به این شخصیت، به خاطر همین رفتارهایش باشد. رفتارهایی به ظاهر کوچک، که لبخند زنان از روی قوانین عبور می‌کنند. با مزاحمتی مواجه نمی‌شوند، مگر این که همه‌گان بدون شک مزاحمی که دم از قانون می‌زند را محکوم می‌کنند، نه قانون‌شکن و قانون‌شکنی را.

پاول اجکام، در حال قانون‌شکنی به صورت نرم از بقل
پاول اجکام، در حال قانون‌شکنی به صورت نرم از بقل


یا آن جایی که شرلوک برای اولین متوجه ذهنی می‌شود که بسیار دست کم گرفته بودش. شخصی که تمام تصورات شرلوک را درنوردیده بود و از بالای آن‌ها به نظارهٔ شرلوک نشسته بود. جایی که شرلوک نه تنها به اشتباه خودش در مورد دست پایین گرفتن طرف مقابلش پی برد، که متوجه شد نمی‌تواند تخمین درستی از آنچه در مقابلش هست بزند. چون با چیزی بزرگتر طرف بود. او ظرفیت فهم آن را نداشت. او کوچک‌تر از چیزی بود که بتواند تخمین درستی از ابعاد آنچه که می‌دید داشته باشد.

چارلز آگوستوس مگنوس، رقیب چغر و بدبدن شرلوک
چارلز آگوستوس مگنوس، رقیب چغر و بدبدن شرلوک

همان طور که کوچک‌تر بودن خودش را فهمید، به کوچک‌تر بودن قانون در برابر چارلز آگوستوس مگنسون هم پی برد. به روشنی مشاهده کرد که این مرد فراتر از قانون است و دست قانون به او نخواهد رسید. همان‌جایی که مخاطب در شوک و بهت مواجهه با اولین شکست شرلوک بود، شرلوک ورق را برگرداند. کاری کرد که حتی از چارچوب‌های ذهنی خودش هم فراتر بود. یک قدم بزرگ برداشت و از مرز رد شد. با یک شلیک ساده قانونِ خودش را زیر پا گذاشت. او از ابتدا به قانون عرف پایبند نبود، اما این جا بود که شرلوک، بوی قانون شکنی می‌داد.

شرلوک: سال نو مبارک!
شرلوک: سال نو مبارک!


افسر پلیس، اد اکسلی را به خاطر دارید؟

اد اکسلی، قبل از تغییر
اد اکسلی، قبل از تغییر

منضبط‌ترین پلیس شهر لوس‌آنجلس که حتی همکارانش از قانونمندی او شاکی بودند. هیچ مصلحتی را فراتر از قانون نمی‌دید. او حتی با دیدن یک فرد بزرگ‌تر متقاعد نشد که بخواهد قانون را زیر پا بگذارد. در چارچوب قانون دست به کار شد تا فرد تبه‌کار را گیر بیاندازد.

اد اکسلی، بعد از تغییر
اد اکسلی، بعد از تغییر

زمان عبور از خط قرمز توسط او، به اندازهٔ شرلوک با شکوه نبود، اما باز هم نقطهٔ عطفی در شخصیت پردازی این شخصیت محسوب می‌شد. جایی که متوجه شد آسیب پذیری طرف مقابلش در برابر قانون، کمتر از آسیب پذیری یک ماشین پلیس در مقابل تفنگ آب‌پاش یک کودک است. آن مرد از قانون به عنوان یک ابزار استفاده می‌کرد. یک پوشش. مگر این خودکارِ من چه آسیبی می‌تواند به من بزند؟


بتمن دیگر چیزی برای گفتن ندارد. چرخشی در کار نیست. از همان ابتدا، شخصیت بتمن زادهٔ ضعف قانون است. همان طور که ضعف قانون را جبران می‌کند، باعث به چشم آمدنشان هم می‌شود. همین می‌شود که ماموران قانون می‌شوند از اصلی‌ترین دشمنانش. او هم به سراغ افرادی که می‌رود که دست قانون به آن‌ها نمی‌رسد. حتی اگر آن سوی مرزها باشد.

تبمن، آن سوی مرز
تبمن، آن سوی مرز


حالا وجه تشابهِ دیگرِ آن‌ها به چشم آمد؟ این افراد هر سه از قانون فراتر رفتند. دشمنانشان هم، چنین بودند. اما ویژگی اینان، در سر داشتنِ عدالت است. آن‌ها برای اجرای عدالت دست به قانون‌شکنی زدند و بیننده هم با آن‌ها موافق بود. تک تک بینندگان در موقعیت‌های کلیدی، از قانون شکنی این قهرمانان از ته دل راضی بودند.

دیگر چه شخصیت‌هایی با این ویژگی می‌شناسید؟ اگر بگردید کم نیستند. معروف ترین‌هایشان ابرقهرمان‌ها هستند. مثل آقای شگفت‌انگیز و خانواده‌اش، مرد عنکبوتی در تمام دنیاهای موازی و ...

قانون شکنان دوست‌داشتنی
قانون شکنان دوست‌داشتنی


جا دارد در باب ارتباط قانون و عدالت، ساعت‌ها و روزها و سال‌ها صحبت شود. کتاب‌ها نوشته شود و نتیجهٔ نهایی حاصل نشود! من با این بحث‌های فلسفی کاری ندارم. غیر از آرمان عدالت‌خواهی چه معنایی در این فیلم‌ها نهفته است؟ فقط داستان هستند؟ من با دیدن این الگوی تکرار شوند، فکرهایی به سرم می‌زند. این همه فیلم که برای توجیه قانون‌شکنی‌های عادلانه ساخته می‌شوند، این همه هزینه برای چیست؟ من خودم هم شاید گاهی معتقد به قانونمندیِ صددرصدی نباشم. اما این تبلیغات بیش از این‌ها به نظر می‌رسد.

با دیدن این فیلم ها به این فکر می‌کنم که چه کسانی در دنیا مشغول قانون شکنی هستند و می‌خواهند یک ملحفه از عدالت روی کار‌هایشان بکشند؟ چه کسانی نیاز به توجیه اعمالشان دارند، در صورتی که در دادگاه نمی‌توانند از خود دفاع کنند؟ چه کارهایی انجام می‌شود که به جز با داستان‌سرایی، دلیلی نمی‌توان برایشان تراشید؟ آیا واقعا اتفاقاتی در جریان است یا من دچار توهم توئطه، آن هم از نوع حاد شده‌ام؟



شاید خوشتان بیاید:

https://virgool.io/@shadravan/%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%A8-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%86-vfzzfs1oimxz
فیلمفلسفهقانونسریال
من دارم برای نوشتن تمرین می‌کنم و این جا مکانی برای دور ریختن یادداشت‌هایی است که باید بروند تا جا برای نوشته‌های بهتر باز شود. پس ممنون می‌شوم اگر اشتباهاتم را به من هدیه دهید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید