تکرار، استمرار، پافشاری، سماجت و تکرار. یک نقطهی مشترک بین همهی اینها وجود دارد، "رها نکردن"، "نگه داشتن.
در وجود همهی ما، رگههایی از اعتیاد وجود دارد. میل به الکل، نیکوتین، کربوهیدرات، آدرنالین و هزار و یک چیز دیگر که در این لیست جا میگیرد.
نمیشود به چیزی عادت نکرد، نمیشود روتین نداشت، نمیشود به هیچ چیز وصل نبود. همه با یک طنابی برای اتصال به این کرهی خاکی نیاز داریم. قصهگو به قصه گفتن، شهریار به صدای دلدار شنیدن، شکوفهها به جوانه زدن و آفتاب به طلوع عادت کرده است. ما، هر کدام اهلی عاداتمانیم. مثل روباه که اهلی شازده کوچولو، مثل ستاره که اهلی درخشش و مثل من که اهلی این دم و بازدمام شدهام.
عادت کردن، دست خودمان نیست. اهلی چه چیزی شدن اما چرا.