ویرگول
ورودثبت نام
شکیبا شاملو
شکیبا شاملو
خواندن ۸ دقیقه·۷ سال پیش

شاید شما هم یکی از ما OCDها باشید! (درمان)

فقط یه وسواسی میتونه ببینتش
فقط یه وسواسی میتونه ببینتش

بلاخره اون روزی که قرار بود راه‌حل‌های درمان وسواس رو با هم یاد بگیریم رسید. اگر با وسواس آشنایی ندارید پیشنهاد میکنم اول این پست رو بخونید ( چون ممکنه خیلی از رفتارهای وسواسی رو داشته باشید اما خودتون ندونید) و بعد هم برای فهمیدن علل بروز این رفتارها، پست بعدی رو بخونید. در نهایت به این پست آخر می‌رسیم که برخی از روش‌های درمانی رو با هم قراره مرور کنیم.

درمان وسواس

اولین قدم تو درمان تمام وسواس‌ها، اینه که از خودتون یه شناخت خوبی به دست بیارید و مرحله‌ی بعد هم اینه که خودتون‌رو در معرض اون چیزی که بهش وسواس دارید قرار بدید تا کم کم بهش عادت کنید. این خط مشی کلی است. حالا من انواع مختلف وسواس رو نام میبرم و این مراحل رو توش توضیح میدم. اما فکر نکنید راه‌حل‌های خیلی عجیب و بکری دارن...نه، همینایی‌است که گفتم.

۱
۱

وسواس آلودگی

شاید متداول ترین شکل وسواس، وسواس آلودگی باشه. شما با پرهیز مستقیم و غیرمستقیم از تماس با آلودگی‌ها و ارتباط‌های بالقوه، دنیایتان را بسیار کوچک و مکانی امن با جایی اندک برای زیستن می‌کنید. در ریشه‌ی این وسواس ترسی وجود داره، خواه ترس بیمار شدن خواه ترس بیمار کردن دیگران.
اولین کاری که لازمه انجام دهید این است که انواع و اقسام چیزها یا موقعیت‌ها رو که براتون ایجاد وسواس میکنه لیست کنید. بعد میزان اذیت شدنتون نسبت به هرکدوم رو هم بنویسید. تو مرحله‌ی بعد باید سعی کنید خودتونو در معرض اون آلودگی قرار بدید. نه اینکه یکباره، بلکه اینجوری که مثلا روز اول ۱۰ سانت به شی آلوده دستتونو نزدیک می‌کنید، روز بعد ۵ سانت، روز بعد لمس می‌کنید و می‌شورید دستتون‌رو، روز بعد لمس می‌کنید و ۵ دقیقه صبر می‌کنید بعد می‌شورید دستتون‌رو و الی آخر تا اینکه دیگه لازم نباشه دستتون‌رو بشورید.

باید بدونید که هرچقدر هم که رعایت کنید و از آلودگی پرهیز کنید، بلاخره از یه چیزی ممکنه غافل بمونید. هیچوقت نمی‌تونید همه‌ی احتمالات رو پوشش بدید. در نهایت هم اگر بتونید ممکنه یه میکروب یا ویروس جدید بیاد که شما ازش خبر ندارید و باز هم آلوده شید.
بهتره برای خودتون مزایای برطرف شدن وسواس و معایب برطرف نشدنش رو یادداشت کنید تا ببینید قراره باقی عمرتون رو با کدوم از اینا سپری کنید.

وسواس بازبینی و چک کردن

احتمالا افراد زیادی رو بشناسید که آداب به خصوصی رو موقع ترک منزل یا ماشین یا هرجایی به جا میارن. در این هم اگر دقت کنید می‌بینید یه ترسی ریشه داره، ترس آسیب رساندن به خود یا دیگران. مثلا استرس دارید که لامپ ها رو خاموش نکنید و موقعی که خونه نیستید سیم ها اتصالی کنند و آتش‌سوزی رخ بده و هم خونه‌ی خودتون آسیب ببینه هم همسایه‌ها.
تو این مورد هم باز باید بدونید هرکاری که شما انجام بدید باز هم ممکنه به خاطر بی‌دقتی شخص دیگری یا اتفاقی حادثه‌ای پیش بیاد. بنابراین شما تا حدی میتونید جلوشو بگیرید. از کجا میدونید همسایه‌ی شما هم به اندازه‌ی خودتون رعایت میکنه و حادثه‌ای به بار نمیاره؟ هیچ کس نمیتونه به شما قول بده که تو خونتون آتش‌سوزی رخ نمیده و هیچ کس هم نمیتونه به شما این اطمینان رو بده که این اتفاق بر اثر اشتباه شما نیست.

مراحل درمان مثل پیش است: لیستی از کارهای وسواس گونه‌ای که برای بازبینی انجام می‌دهید تهیه کنید. میزان اذیت وارده بر خودتان را در مقابل هر مورد یادداشت کنید. و بعد به مرور سعی کنید هرکدام را کمتر انجام دهید.
شاید بگید خب بعضی از بازبینی‌ها واقعا لازمه: مثلا چک کردن باز نموندن شیر گاز. در پاسخ بهتون میگم برای اینکه بدونید نسبت به این بازبینی وسواس گونه رفتار میکنید یا طبیعی، بهتره ببینید هر چند وقت یکبار دچار اشتباه می‌شوید. مثلا اگر قفل بودن درب رو چک نکنید، هر چندوقت یکبار در رو باز میذارید و میرید؟ اگر سالی یکبار این اتفاق براتون میفته لازم نیست هربار که از خانه بیرون میاید قفل درب رو چک کنید. اگر هفته‌ای یه بار یادتون میره درب رو قفل کنید، اینجا لازمه و سودمنده که هر بار قبل از خروج چک کنید درب قفل شده یا نه.

وسواس مربوط به خواندن

برخی افراد مثل خود من این وسواس رو دارند که با خوندن یه متن حس می‌کنند یه بخشی رو نفهمیدن یا مفهوم کلی متن رو متوجه نشدند، بنابراین بارها و بارها یه جمله رو بازخوانی می‌کنند.

برای این مشکل راه حلی که هست اینه که با صدای بلند متن رو برای خودتون بخونید. یا وقتی یه خط رو میخونید، خط‌های بالایی و همون خطی که خوندید رو با یه کاغذ بپوشونید؛ که وقتی میرید خط بعدی، هی چشمتون برنگرده سمت خط‌های بالایی. یعنی در واقع برای بازبینی متن یه مانع ایجاد کنید. میتونید روی خط‌های خونده شده ماژیک بکشید یا اصلا کاغذ رو پاره کنید!! به هرحال کاری کنید که برگشتن به خط‌های خونده شده براتون راحت نباشه. اینجوری تمرکزتون هم میره بالا، چون می‌دونید دیگه نمی‌تونید هی برگردید عقب و ناچارید همون یه باری که می‌خونید با دقت و تمرکز بیشتری بخونید.

تردید در تصمیم‌گیری

یکی دیگه از تردید‌های وسواس‌گونه‌ای که در زندگی باهاش سر و کار دارم وخیلی هم تحت تاثیرم قرار داده، اینه که موقع تصمیم‌گیری به حدی تردید دارم که واقعا انگار مغزم فلج میشه. شاید برای شما هم پیش اومده باشه. پیش پا افتاده‌ترین حالتش میتونه موقع خرید کردن تو یه مغازه باشه که بین دو سه تا کالا تردید دارید و نمی‌دونید کدوم رو باید بخرید. این مسئله برای من خیلی گسترده‌تره، من هر تصمیمی که میخوام بگیرم باید حداقل ۲۴ ساعت ازش بگذره و مطمئن شم، بعد تصمیمم رو نهایی کنم.

راه‌حلی که برای این وسواس پیشنهاد می‌کنم بهتون، اینه که مواقعی رو که تصمیم‌گیری براتون سخت بوده به یاد بیارید، یادداشتشون کنید و ببینید برای هرکدوم چقدر زمان گذاشتید. سپس مشخص کنید در صورت اینکه این زمانو براش نمی‌ذاشتید چقدر دچار خسارت می‌شدید.
مثلا من میخوام یه ماشین بخرم و یه کیف. برای هرکدوم یک هفته تحقیق می‌کنم. برای ماشین این کار منطقی به نظر میرسه چون قراره پول زیادی بالاش بره و در صورتی که اشتباه کنم، هم خسارت‌های جانی برام خواهد داشت هم مالی. اما کیف چی؟ برای کیف هم لازمه این‌همه وسواس به خرج بدم؟

راه دیگه اینه که بازه‌ی زمانی مشخص کنیم. مثلا بگیم برای خرید خوراکی‌های خونه بیشتر از یه ربع نباید توی فروشگاه بمونیم. هربار سعی کنید سر یه ربع بیاید بیرون تا مجبور نباشید وسواس گونه تک تک محصولات رو بررسی کنید. (خود من برای خرید مایع لباسشویی به مدت ۴۵ دقیقه داشتم تک به تک برندهای مختلف مایع لباسشویی رو تو فروشگاه بو می‌کردم و تمام نوشته‌های رو مشخصات محصولات رو میخوندم. مثل من نباشید :))) )

باید یاد بگیرید که با نتیجه‌ی اشتباه تصمیمتون کنار بیاید. ۱۵ دقیقه بیشتر به خودتون زمان ندید و بپذیرید که مثل هرکس دیگه‌ای ممکنه تو انتخاب اشتباه کنید و تاوانشو بدید. در ضمن فراموش نکنید توی موقعیت‌هایی که اشتباه کردید ذهنتون ناچار میشه یه راه‌حلی براتون پیدا کنه و از این رو هم خلاقیتتون میره بالا هم توانایی رفع مشکلاتتون.

وسواس نظم / تقارن

شاید این وسواس برقراری نظم و تقارن به نوعی بخواهد تکامل‌گرایی شما را پاسخ دهد یا بخواهد نوعی نظم را از بیرون به درون شما منتقل کند. به هر روی، برای رفع تدریجی این وسواس، بهتره از یک وسیله‌ی ریز شروع کنید و اون رو در جایی خارج از نظم فعلیش قرار بدید. یا مثلا اگر روی میز ناهارخوری یه لیوان قرار داره، برای گذاشتن لیوان به داخل کابینت، یک روز دست نگه دارید.

وسواس شمردن اعداد

شمردن اعداد اگر به صورت خودآگاه باشد ایجاد مشکل می‌کند. باید سعی کنید اونو به پس زمینه‌ی ذهنتون منتقل کنید مثل وقتی که در رستوران در حال غذا خوردنید و موسیقی هم در پیش زمینه پخش می‌شود.
اگر عادت دارید تعداد قدم‌هایتان، تعداد موزاییک‌ها یا هرچیز دیگری را بشمارید، برای پرت کردن حواستون پیشنهاد میکنم که به اون چیز مستقیم نگاه نکنید. کم کم عادت شمردن از سرتون میفته. یا اینکه شروع کنید به زمزمه کردن یه آهنگ، تا شمردن به پس زمینه‌ی ذهنتون منتقل شه. یا مثلا با فرد کناریتون شروع کنید حرف زدن.

و اما عیب می جمله چو گفتیم، هنرش نیز بگیم!

افرادی که دچار وسواس هستن اغلب توی سه خصلت با هم مشترکند: ۱- خلاقیت ۲- تجسم ۳- هوش بالاتر از میانگین

حالا چرا؟

۱- خلاقیت بالایی دارن چون هسته‌ی مرکزی خلاقیت پرسیدن اینه که « چی میشه اگه....؟» و خب، وسواسی‌ها در پرسیدن این سوال از خودشون ماهرن.

۲- تجسم قابلیت اندیشیدن به موضوعی‌ است با چنان آشکاری و وضوحی که حقیقی به نظر رسد. و خب وسواسی‌ها از تجسم چیزی تا سر حد مرگ خودشونو میترسونن.

۳- در مورد هوش، راه حل‌های پیچیده‌ای که برای پاسخدهی به وسواس‌ها جور میکنن، کاملا هوشمندانه و منطقی به نظر میرسن.

البته موضوعی که هست اینه که هر فردی ممکنه با یکی از علائم وسواس روبرو بشه. واکنش اون فرد نشون میده درمورد اون موضوع وسواسی هست یا نه. میتونه بیخیال اون موضوع بشه و ساده از کنارش رد بشه؟ یا حتما باید کاری انجام بده یا فکرش رو تا مدت‌ها به اون مسئله مشغول کنه؟

مسئله‌ای که برای وسواسی‌ها مطرحه اینه که در واقعیت امر اونا دارن از موضوع وسواسشون فرار می‌کنن، و این فرار ذهنشون رو وادار میکنه که بیشتر به اون موضوع فکر کنه. من اگر به شما بگم چندتا ماشین قرمز امروز تو خیابون دیدید، شاید شما ندونید و اصلا توجه هم نکرده باشید، اما از فردا که به خیابان میروید، چه حرف من یادتان باشد چه نباشد، حواستان به ماشین‌های قرمزرنگ بیشتر جلب میشود.

به پایان آمد این ویرگول، حکایت همچنان باقی...

یادتون باشه که هدف از درمان وسواس این نیست که افکار را کامل حذف کنیم، بلکه هدف اینه که کاری کنیم این افکار باشن اما آزاری به ما نرسونن و مانعی برای کارهای روزمره‌مون نشن.

راه‌حل‌هایی که به ذهن خودتون میرسه رو در پایین همین پست با من و بقیه به اشتراک بذارید تا راه‌های جدید یاد بگیریم. :)

وسواسوسواس فکریروانشناسیسبک زندگیافکار
ما شکیبا بودیم و این است کلامی که ما را به تمامی وصف می‌توان کرد.
مقالات روانشناسی و مقالات مرتبط با پیشرفت شخصی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید