صدرا
صدرا
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

میزگرد9_نمایشگاه کتاب تهران میایید بریم؟

نمایشگاه تهران میری امسال؟
نمایشگاه تهران میری امسال؟

سلام بر دوستان گل و بلبل ویرگول

امیدوارم حال دل این روز‌های بهشتی‌تون سرشار از صدای یاکریم صبح‌گاهی باشه.(من که عاشقشم)

حتما می‌دونید که دو روز از افتتحایه‌ی نمایشگاه کتاب تهران که در مصلا برگزار میشه، می‌گذره.

به ذهنم زد که حالا که جمع همه‌ی کتاب دوستا جَمع‌ـه، ما اهل قَلما هم می‌تونیم اونجا حضور داشته باشیم و از تجربه‌مون بگیم و یا حتی همو ببینیم!(یعنی میشه؟)

چه اشکال داره با جناب دست‌انداز نمایشگاه قرار بذارم بر فرض و بگم غرفه‌ی نشر چشمه می‌بینمتون اُستاد...

یا مثلا با علی جان عزیز دل(علی دادخواه) دوست عزیز ویرگولی یک دیدار یک ساعته داشته باشم.

خدای من! یعنی میشه من خانم آنیتا یا خانم محمودی رو ببینم!

یکبار گفتم اما، بازم میگم:

من واقعا از نوشته‌های این چهار عزیز لذت می‌برم.

دست‌انداز

آنیتا

علی دادخواه

آسیه محمودی


ولی جدا از تمام این حرفا.

تجربه‌تون رو از نمایشگاه کتاب برام بگید.

خوشحال میشم بدونم سراغ چه نشری میرید. معمولا نمایشگاه کتاب رقابت شدیدی بین نشر‌ها ایجاد می‌کنه. جایی که یک شخص مثل بنده از روی تعصب هر سال می‌رفتم تا تهران به عشق جلدِ بعدی مجموعه دَشت‌ِپارسوا که نشر افق زحمت چاپشو می‌کشید و همچنین امضای نویسنده اثر(خانم مریم عزیزی) و یا خواندن رمان های کلاسیک؛ منو اگر در غرفه‌ی نشر افق رها می‌کردی، ممکن بود دیگر پیدام نکنی!

کودکی شیرینی هرساله در این ایام داشتم، بواسطه‌ی شغل مادرم که مدیر کتابخانه(کوثر) دانشگاه قم بود، همیشه با او به تهران می‌رفتم.

او خسته‌تر می‌شد و من کتاب‌خوان‌تر.

خدای من چقدر ذوق داشتم مادرم برام یک کتاب بخره... از ته قلبم می‌خوام امسال مادرم بهم یک کتاب هدیه بده(امروز از تهران آمد اما، کتابی برایم نخریده بود).

داشتم می‌گفتم، او در میان خرید هزاران کتاب منو فراموش و گم می‌کرد و من بعد از اینکه از میان آن همه چادر بالاخره می‌فهمیدم هیچکدام مادر من نیستند، طبق قراری که با مادر جان داشتم، در جست‌وجوی غرفه‌ی کوچکی بنام دانشگاه‌قم حرکت می‌کردم تا بلکه مادرم را پیدا کنم... یادش بخیر.

در غرفه‌ی دانشگاه قم پشه هم پر نمی‌زد و محلی برای استراحت نیروهای دانشگاه بود که می‌خواستن طبق روال همیشه برای سال پیش‌رو کتاب تهیه کنند.

دو سالی می‌شود که نمایشگاه کتاب نرفته‌ام(به علت کرونا)، به لطف کتاب‌هایی که از جناب دست‌انداز جایزه گرفته‌ام، در حال حاضر نیازمند کتاب نیستم. اما، می‌خواهم بروم و اندک پس اندازم را در این راه شهید کنم.

این هفته به احتمال فراوان به سمت نمایشگاه حرکت کنم.

موفق و پیروز باشید همگی

یاحق

نمایشگاه کتاب تهرانکتابویرگولقرار ملاقات
شریان یک رگ _ زیر کالبد مجسمه _ زنده نگه می‌دارد _ مرا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید