طاها معینی - Taha Moeini
طاها معینی - Taha Moeini
خواندن ۲۱ دقیقه·۴ سال پیش

چگونه یک رهبر خوب باشیم؟ - مقاله سوم

تلاش + پاداش

از کودکی به ما آموزش داده‌­اند که اگر کار خوبی انجام دهیم جایزه می­‌گیریم. اما آیا این روش به کودکان کمک می­‌کند تا به کاری که انجام می­‌دهند علاقه­‌مند شوند یا به جایزه­ای که می­‌گیرند؟ همگی تجربه داشته­‌ایم که کودک پس از مدتی پاداش در مقابل تلاش، اگر پاداش تلاشش قطع بشود، تلاش را ترک می­‌کند چرا که حس می­‌کند انجام آن کار دیگر ارزش ندارد. دقیقا همین­‌جا است که مفهوم پاداش در برابر تلاش بالعکس شده و کودک در برابر پاداش تلاش می­کند و همین­‌جا است که کودک تلاشش را متوقف می‌کند و انتظاراتش بالا می‌رود.

سیستم پاداش دادن در مقابل تلاش یا نتیجه خوب، ممکن است در برخی مواقع نتیجه مثبت داشته و کیفیت و کمیت کار را بهبود ببخشد اما به صورت کلی این نوع برخورد با کارکنان نیازمند فکر و برنامه­‌ریزی درست است. همچنین جزو واضحات است که پاداش برابر میان کارمندان یا حقوق برابر میان آنها، سبب کاهش کیفیت کار افراد تلاشگر و فعال تر و افت اعتماد آنها به برند و سازمان می­‌شود. البته که تفاوت بیش از حد هم همین اثر را خواهد گذاشت. در واقع مدیران موفق بر قدرت و توان افراد تمرکز می­‌کنند، بر اثرگذاری آنها بر مجموعه و همینطور نقش آنها در توسعه و پیشرفت کلی سازمان. مدیران موفق نتیجه محور نیستند و بیشتر بر اثر کلی فرد بر سازمان توجه دارند.

فرض کنید سناریوی شرکت مک دونالد در سال 2014. مدیرعامل این رستوران زنجیره‌­ای، 1000 برابر بیشتر از میانگین حقوق کارمندان شرکت، درآمد داشت!(حقوق و نه سهام یا چیز دیگر) خب قطعا این موضوع واکنش های بسیاری داشته‌­است. تیتر روزنامه‌­های مختلف یا سخن برخی فعالان اقتصادی در مجموعه مک دونالد از این قبیل واکنش‌­ها است، مثل:

“He gave raises to people who have the least skills and are the least equipped to do the job, and the ones who were taking on the most didn’t get much of a bump” Senior Financial Planner who left the company at that time

گاهی اوقات سیستم پاداش در برابر تلاش، احساس ناخوشایندی میان کارکنان ایجاد میکند(1)، مثل:

  • استرس
  • خستگی و افسردگی بیش از حد
  • دزدی در کار
  • بیماری های قلبی!
  • غیبت های بسیار کاری
  • اثرات منفی بر فعالیت سازمان

راه حل چیست؟(2)

  • باید افراد در تیم نه بر اساس جایگاه، بلکه بر اساس وظایف و تلاش و نوع تلاششان دسته بندی شوند.
  • باید ورودی‌­ها و عواملی که برای ارزیابی پاداش در نظر می­‌گیریم مربوط به هم باشند
  • می­‌توان از روش­‌های غیرمادی و مالی برای تشویق کارکنان استفاده کرد.
  • تلاش شود تا دراز مدت پاداش ها عادلانه تقسیم شده باشد.
  • این نکته را فراموش نکنید که افراد همواره در حال مقایسه خود با دیگران هستند، پس هنگام تعیین پاداش خود را در جای آنها بگذارید و ببینید آیا او پاداشی را که همکارش دریافت می‌کند در قیاس با خود منطقی می‌بیند یا نه؟
  • کار تیمی باید ارجح بر رقابت برای گرفتن پاداش باشد. گاهی پاداش در برابر تلاش سبب افت کیفیت کار تیمی و آسیب دیدن ساختار تیمی می­‌شود.
  • سخت‌گیری بیش از حد هم در پاداش دادن سبب دزدی در کار و یا عددسازی و ارائه گزارشات غلط و دروغ می­‌شود.
  • باید خلاقیت و نوآوری جزو پارامتر­های مهم و اساسی باشد و معیاری برای سنجش آن تعریف شود.
  • کلیت کار باید مورد توجه قرار بگیرد، تمرکز بر نتیجه همانطور که بارها تاکید کردم، یا دیدن و تمرکز بر روی تنها یک پارامتر، نادرست ترین کار ممکن در ارزیابی می‌­باشد.
  • شکست ها باید بررسی شوند و البته که کوتاهی ها باید توبیخ و مواخذه و تنبیه شوند. اما باید به گونه ای رفتار کرد تا افراد نسبت به کار خود عشق بورزند و بدون عواملی مثل پاداش تلاش و کوشش داشته و خلاقیت و نوآوری به خرج دهند.
  • رقابت‌­ها برای دریافت پاداش باید بیشتر متمرکز بر فعالیت تیمی باشد، موفقیت برای کل تیم است و شکست هم برای کل تیم. دقیقا مثل سهام‌داری! اعضای یک تیم باید درک کنند که اگر موفق شده­‌اند، همگی با هم موفق شده‌­اند و اگر شکست خورده یا خطایی کرده­‌اند، همگی مقصر هستند. بدین ترتیب رقابت­‌های فردی کمرنگ شده و فعالیت­های تیمی گسترش می­‌یابد. (البته که هماهنگی بین تیمی و همبستگی کلی سازمان مهم و حائز اهمیت است.)

تنبیه و مواخذه یا پاداش معکوس؟

یکی از راه‌­ها برای به حرکت درآوردن کارمندان تنبل یا آنهایی که به وظایف خود عمل نمی­‌کنند، شاید تنبیه یا پاداش معکوس باشد. تنبه کردن همیشه جوابگو نیست. قطع یا کاهش حقوق، دادن وظایف سخت‌تر و سنگین‌­تر، افزایش تایم کاری و از این قبیل کار­ها را میتوان تنبیه دانست. اما روش های بهتری برای مقابله با کم‌­کاری یا عدم مسئولیت‌­پذیری وجود دارد. فرض کنید شما هرسال به کارمندانتان به عنوان پاداش عیدی می‌دهید، پاداش معکوس یعنی آنکه در آن سال که کاربر کم­‌کاری کرده‌­است، عیدی به او ندهید. یا فرض بر اینکه تپسی بخواهد راننده­ای را تنبیه کند، کمیسیون بیشتری از او می­تواند بگیرد یا در مقابل می­تواند کمیسیون را تغییر نداده اما خدمات بیمه‌­ای او را قطع کند. در واقع خدماتی مضاف بر خدمات موظف سازمان را قطع کنید از روش پاداش معکوس استفاده کرده‌­اید.

همواره پاداش و تنبیه، به هر روشی که می‌­باشد را برنامه­‌ریزی شده پیش ببرید و حتما قبل از دادن پاداش یا مواخذه، حرف­‌های فرد مورد نظر را بشنوید، دلایل و مستندات را بررسی کنید و با حوصله تصمیم بگیرید و روی احساس یا عجله پیش نروید. حتما برنامه منظمی برای بررسی و ارزیابی کارمندان داشته باشید تا سیستم پاداش و تنبیه سازمان منظم و با برنامه باشد. البته که در این میان ارزیابی و پاداش و تنبیه خارج از برنامه کمک بزرگی می­‌کند تا از "دزدی کار" جلوگیری کنید و به قول خودمانی "گاهی مچ گیری لازم است!". برنامه‌­ریزی خود را به گونه­‌ای تنظیم کنید که در هر بار پاداش یا تنبیه میزان و نوع پاداش یا تنبیه با دفعه قبل متفاوت باشد، یا از نظر نوع یا از نظر میزان. یکسان سازی و همیشگی کردن و همواره به یک شکل و اندازه پاداش دادن یا تنبیه کردن اثر مفید که ندارد، هیچ، اثر منفی و مخربی دارد.(3)

سیستم پاداش و تنبیه

پاداش

شاید با یک مثال بهتر مفاهیم بالا منتقل شود. فرض کنید شما فرزندی دارید که می‌­خواهید هروقت او درسش را می­‌خواند تشویقش کنید و هر وقت کوتاهی می­‌کند تنبیه. اول موضوع تشویق را با هم بررسی کنیم. می‌­شود از ابتدا قرار گذاشت که به ازای هر 30 دقیقه مطالعه درس، شما یک شکلات به او بدهید. خب فرزندتان درس می­‌خواند و هر 30 دقیقه شکلات را می­‌گیرد و مشتاق تر از قبل ادامه می­‌دهد. اما پس از مدتی درس خواندن و شکلات گرفتن، شکلات دیگر اثر تشویقی خود را از دست می‌­دهد، به نوعی وظیفه شما می‌­شود. حال اگر شکلاتی در یکی از 30 دقیقه‌­ها ندهید، فرزندتان دیگر درس نمی­‌خواند تا موقعی که یا تنبیه شود یا پاداش بزرگتری تعریف شود. حالا فرض کنید بجای روش بالا، شما دو 30 دقیقه اول را شکلات بدهید، 30 دقیقه سوم شکلات ندهید، 30 دقیقه چهارم مثلا 3 شکلات بدهید و این روند به ظاهر نامنظم(بخاطر اینکه باید پیش خود برنامه نسبتا مشخصی داشته‌­باشید و حتما حساب و کتاب آن را داشته­‌باشید اما مخاطب را در هاله­‌ای از ابهام بگذارید) ادامه پیدا کند. به این ترتیب اگر هم شکلات ندهید، فرد انتظار این اتفاق را خواهد داشت و شما را بابت ندادن شکلات مواخذه نمی­‌کند یا تلاشش را کاهش نمی­‌دهد چرا که به صورت کلی به سیستم پاداش شما معتقد است، هرچند به ظار نامنظم.

تنبیه

در این سیستم نیز از مثال قبل استفاده خواهم کرد. فرض کنید می­خواهید فرزندتان را در صورتی که درس نخواند تنبیه کنید. باز هم به همان ترتیب می‌توان رفتار کرد و اگر فرزندتان در زمان مشخصی که باید درس بخواند، درس نخواند، یا نمره پایینی گرفت، می­‌توانید او را دعوا کنید، با او قهر کنید یا تنبیه کنید(اتاق و تنهایی یا منع بازی)، اما همگی ممکن است اثرات مخربی داشته‌باشند. پس راه مناسب چیست؟ حال فرض کنید فرزندتان در درس خواندن کوتاهی کرد، شما می­‌توانید دفعه بعد که درس خواند به او شکلات ندهید، به نوعی پاداش معکوس، یا مثلا مدتی از دادن پاداش محرومش کنید، با ترکیب این دو روش تنبیه و تشویق، در این مثال، فرزند شما حتی اگر شکلات هم نگیرد بعد از مدتی خود بدون آنکه شما به او امر کنید کارش را انجام خواهد داد. البته که برای اطمینان از پاسخ دادن این دو روش می‌توانید میزان و نوع پاداش را در هر وهله تغییر دهید تا از اثر مثبت آن مطمئن شوید.

در آخر فراموش نکنید، تحقیر کردن یا تشویق بیش از حد، اثرات مخرب ماندگاری در سازمان خواهند داشت. در آزمایشی که توسط Rosenthal and Jacobson در سال 1965 انجام شده‌­است، دانش آموزان یک کلاس در مدرسه مورد آزمایش قرار گرفتند. آنها به تعدادی از دانش آموزان از ابتدای سال تحصیلی برچسب نابغه یا با استعداد را زدند و در طول سال تحصیلی به آنها القا شد که با استعداد هستند، خروجی حیرت انگیز بود، آنها 20 درصد نسبت به دیگر دانش آموزان تلاش کرده و نمرات بیشتری گرفته و از دید تحصیلی رشد به سزایی کردند. اما دانش آموزان دیگر افت تحصیلی نسبی داشته و اعتماد به نفس خود را کمی از دست داده‌بودند. در یکی دیگر از نمونه های آزمایش، در کلاس دیگر، به همه دانش آموزان القا شده بود که با استعداد و تلاشگر هستند و قدرت تحصیلی بالایی دارند و خب در این میان به برخی بیشتر توجه کرده و آنها را با استعداد تر از دیگران معرفی کردند. نتیجه قابل تامل است. همه دانش آموزان به میزان 10 درصد رشد تحصیلی داشته و دانش آموزانی که توجه خاص تری به آنها شده بود 15 درصد رشد تحصیلی داشتند. در این میان است که عدالت در عین برابری و همینطور همگانی بودن تشویق و عدم تبعیض بر کل کلاس اثر مثبت داشته و خروجی کلاس دوم نسبت به کلاس اول پله ها بالاتر بوده است.

این بخش را با جمله ای از Ralph Waldo Emerson به پایان می‌­برم:

“Treat a man as he is, he will remain so. Treat a man the way he can be and ought to be, and he will become as he can be and should be.”

حقیقت درباره نقد‌کردن و نقد‌شدن

بازخورد

یکی از مباحثی که معمولا با سیستم پاداش و تنبیه اشتباه گرفته می‌­شود، بحث بازخورد‌گیری و بازخورد‌دادن است. در واقع فرهنگ نقد شدن و شیوه نقد کردن. بازخورد جزء لاینفک رشد افراد و سازمان­‌ها است. پاداش دادن یا تنبیه کردن ممکن است در بازه های زمانی مشخص، منظم یا غیر منظم باشد اما نقد کردن و نقد شدن باید همواره در زندگی فردی و کاری جاری باشد. یکی از خطاهای مدیران این است که بازخورد دادن به کارمندان را در انتهای سال یا ابتدای سال بعد انجام می‌­دهند. نقد موقعی سازنده و موثر است که در جایگاه و زمان مناسب خود بیان شود. فرض کنید مسئولیتی 3 ماهه به یک فرد واگذار شده است. خطایی در میانه راه از او سر می‌­زند، بهترین کار گوشزد کردن و راهنمائی او در همان لحظه و زمان است، حال چه فایده­‌ای دارد اگر 6 ماه بعد خطای او به او گفته شود؟ آیا می­‌تواند برگردد و مشکل را حل کند یا زمانی را که برای حل آن خطای ندانسته یا دانسته رخ داده است را جبران کند؟ چند نکته در نقد کردن اهمیت بسیاری دارد(4):

  • برای گفتن در آینده صبر نکنید، قضاوت هم نکنید، اما در زمان خود و جایگاه مناسب نقد کنید و راهنمایی کنید.
  • بر رفتار­‌ها و تلاش‌­ها، آن هم رفتار و تلاش‌­های کلیدی تمرکز کنید نه شخصیت و تفکر فرد نقد شونده
  • دقیق و مشخص صحبت کنید. در فرهنگ ایرانی گوشه و کنایه مرسوم و رایج است اما اگر واقعا به دنبال اصلاح هستید، از کنایه بپرهیزید! واضح و روشن نقد خود را بیان کنید.(شاید آقای فراستی الگوی خوبی باشند.)
  • حرف هایتان را نجوید، بی مورد خلاصه نکنید و البته از گفتن حقیقت نترسید و آن را پنهان نکنید. در فرهنگ انگلیسی واژه­ای داریم به نام "Sugarcoat" یعنی پوشاندن حرف­‌هایتان با کنایه و یا حرف های مثبت بی مورد! اگر نقدتان به درستی قابل فهم و واضح نباشد، فرد ممکن است گاهی حتی برعکس حرف‌هایتان را برداشت کرده و مطابق آن عمل کند.
  • · در میان نقد کردن، حتما از مخاطب بازخورد بگیرید که دقیقا منظورتان را متوجه شده باشد و خلاف واقع یا هدفتان برداشت دیگری نداشته‌­باشد.
  • اگر در هنگام نقد نکات مثبتی از اصلاح نسبت به نقد قبلی خود می‌­بینید حتما به آن اشاره کنید. این باعث می­شود که مخاطب درک درستی از شما پیدا کند و هدفتان از نقد را اصلاح ببیند نه تمسخر یا زیر سوال بردن بی مورد

همواره و به صورت منظم فارغ از فرآیند­های کاری یا نقد­هایی که در میانه کار به وجود می­‌آیند، از دیگران بخواهید تا نقدتان کنند و به آنها بیاموزید که همواره نظرات و بازخورد دیگران را بشنوند و جویای آن باشند، این امر از همه بیشتر به اصلاح و در مرحله بعد به درک شناخت دیگران از خود منجر می­‌شود. یک نکته را هم فراموش نکنید، گاهی نقد های جدی و اساسی لازم می‌­شوند، حتما هم آمادگی شنیدن نقد­های اساسی دیگران را داشته‌­باشید و هم آمادگی این را داشته‌­باشید که ممکن است اگر کسی را اساسی یا بسیار جدی و پایه­‌ای نقد کنید، واکنش تندی دریافت کنید یا حتی او را در سازمانتان از دست بدهید، اما اگر این نوع نقد، در جایگاه و زمان خودش لازم الاجرا باشد، باید انجام شود تا با آسیب های کمتر جلوی آسیب­ها و خطرات بزرگتر در آینده گرفته‌­شود.(5)

مطابق تحقیقات Kruger and Dunning در سال 1999، نکته قابل توجه و البته نسبتا واضحی را به تصویر کشیده است.

نتیجه این تحقیق ثابت می­‌کند که افراد معمولا تصور غلطی از مهارت و استعداد­های خود دارند. یا در تحقیق دیگری توسط Barnsley et al. در سال 2004، 100 درصد انترن های پزشکی که سال اول را می­‌گذراندند، فکر می­‌کردند که آنقدر دانش و مهارت دارند که می­‌توانند بدون نظارت متخصص به دیگر انترن‌­ها و یا سال پایینی‌های خود آموزش دهند! اما نظر دکتر­ها و متخصصان این بود که تنها 10 درصد آنها قادر به چنین کاری هستند! این امر و گزارش قبل، اهمیت بازخورد گیری از دیگران را چند برابر می­‌کند. با ارزیابی های منظم و بازخورد گیری و تحلیل فرآیند­های کاری و تجربیات، می‌­توان به صورت دقیق ضعف­ها و قوت­ها را شناسایی کرده و به درستی عمل کرد.

گفت‌­و‌­گو ها و جلسات بازخورد‌دهی

اکثر ما، به خصوص کارمندان ادارات دولتی با جمله یا ترسی مشهور به "روز مواخذه" یا "روز ارزیابی شغلی" آشنا هستیم. تلاش کنید تا در سازمان این دیدگاه کمرنگ شده و البته اعضا از چنین روزی یا به صورت کلی با توجه به توضیحات گذشته از نقد و بازخورد گیری منظم نترسند. اگر شما هم در سازمانتان همچین روزی دارید، قطعا باید پیش بینی کنید که کارمندان قبل از جلسه کار­ها را اصطلاحا "ماسمالی می‌کنند" و یا "در کارشان دزدی می­کنند" علت این امر هم ترس از مواخذه توسط شما به عنوان مدیر یا ترس از نقد و گرفتن بازخورد منفی، حتی گاهی تمایل به گرفتن بازخورد مثبت کاذب یا تعریف کاذب است! جالب است که طبق نتایج Gallup،حدود 95 درصد مدیران از گزارشات و مستندات ارائه شده در جلسه سالانه یا فصلی بازخورد­ها توسط کارمندان ناراضی هستند و تنها 14 درصد کارمندان اینگونه جلسات را مفید دانسته و با توجه به آنها خود را اصلاح کرده و پیشرفت کرده‌­اند.

هیچ کس از گفت‌­و­‌گوی سازنده و برخورد و ارتباط مناسب و انرژی بخش با دیگر افراد بدش نمی‌­آید. کارمندان هم قطعا مدیری را دوست دارند که همواره با آنها گفت‌­و‌­گو کند، حرف‌­های آنها را بشنود و در کنار آنها قدم بردارد، تاکید می‌کنم رهبر آنها باشد نه رئیس آنها!

مدیران برای بهتر عمل کردن در زمینه بازخورد و یا اگر جلسات منظم بازخورد دهی دارند، باید کارمندان خود را به خوبی بشناسند، قضاوت نکنند اما مستدل و مستند برخورد کنند. مدیران برای سازمان خود باید مثل یک سرمایه‌­گذار عمل کنند. بر استعداد­ها و مهارت­ها و تلاش کارمندانشان سرمایه­‌گذاری کرده و دلسوز آنها باشد، قرار نیست مدیر در جلسات بازخورد گیری همیشه مچ کسی را بگیرد!

ارزیابی و تحلیل فرآیند­های کاری

ارزیابی و تحلیل ناقص یا نامنظم و همینطور اعلام نواقص و یا تحلیل نادرست نقاط تاریک یا پیچیده یک مسئله یا مشکل سازمان یا اعضای شرکت یا تیم، اثرات مخربی دارد و در مقابل اگر به درستی انجام شود نتایج مثبت ماندگاری خواهد داشت:

  • کاهش انگیزه و علاقه نسبت به کار و استعفا در مقابل افزایش انگیزه و علاقه و ماندگاری شغلی
  • آسیب دیدن روابط و روحیات در مقابل قوی تر شدن پیوند میان اعضا و گرفتن روحیه
  • احساس عدم رعایت عدالت در پاداش و تنبیه و حس نابرابری و بی عدالتی در مقابل حس مثبت رقابت و تلاش برای پیشرفت و نوآوری و کار تیمی
  • ریسک عدم تطابق خواست کارمندان و نتیجه کار آنها با اهداف و مسیر حرکت سازمان در مقابل هماهنگی کامل میان اعضا و سازمان و مسیر حرکت شرکت و تیم
  • عدم وجود هماهنگی میان برنامه و اهداف شرکت و توان و تفکرات اعضا در مقابل هماهنگی میان استعداد­ها و مهارت‌­ها و اهداف شرکت و انتظارات آن

ارزیابی 360 درجه

یکی از روش های ارزیابی و تحلیل فرآیند­‌های کاری و همچنین نقد و دریافت نقد و بازخورد دیگران، این نوع ارزیابی است.(در یکی از پست های لینکداین اشاره کرده‌ام) در این روش شما به صورت منظم از تمام افرادی که در سازمان حضور دارند و شما را می‌شناسند، در زمینه‌­های مختلف به صورت دقیق و منظم درباره خود یا دیگر اعضا بازخورد دریافت می­‌کنید. (یکی از روش های اجرا این است که همه کارمندان را در بازه­‌های زمانی مشخص موظف به ارائه بازخورد نسبت به دیگر اعضا و همینطور نسبت به سازمان بکنید، البته موظف کردن سبب کاهش صداقت و کیفیت بازخورد­ها می‌­شود) همه در این روش فارغ از جایگاهشان، حق اعلام نظر و نقد دارند. البته که این روش از طریق امتیاز دهی انجام می­شود (یعنی هر فرد برای هر پارامتر مورد نظرسنجی یا هر پارامتری که مورد سوال است با دادن امتیاز نظرش را اعلام می‌کند) و کمی با صحبت های بنده در بخش نقد متفاوت است.(گفت­‌و­‌گو رودررو و نقد جاری)

سوالی که پیش می‌­آید این است که مزیت­‌های این روش چیست؟

  • ارائه دیدگاه­ها و نقطه نظر های مختلف و متفاوت درباره مهارت‌­ها و رفتار­ها
  • جمع‌­آوری تعداد زیادی از بازخورد­ها که سبب دقیق تر شدن نتایج آنها می‌­شود
  • نقد­ها و بازخورد­هایی که به صورت معمول گفته و شنیده نمی­‌شوند در این روش بروز پیدا می­‌کنند
  • مثل یک نور بر نقاط تاریکی که شاید هر فرد از خود نبیند، تاریکی ها را روشن می­‌کند

اما هر روشی معایبی هم دارد:

  • در این روش با توجه به تعداد بالای بازخورد دهنده‌­ها، ممکن است ارزیابی کیفیت خود را از دست بدهد یا تعداد زیاد، نتیجه را از حقیقت دور کند.(می­توان اعلام نظر و بازخورد را در هر دپارتمان برای مثال به صورت جداگانه دریافت کرد)
  • شاید اعلام نظر در برخی تخصص‌­ها و زمینه­‌ها مناسب هر فرد نباشد و نظر او مفید فایده نباشد. (نتایجی که تفاوت فاحشی با نظرات کلی جمع داشته باشد را می‌­توان حذف کرد.)
  • در عین حال که تعداد بالا شرکت کنندگان می­‌تواند عیب محسوب شود، تعداد پایین بازخورد دهنده‌­ها هم می­‌تواند منجر به نتایج غیر دقیق شود.(این روش در سازمان‌­ها یا تیم­‌ها یا در گستره افراد با تعداد نسبتا بالا مناسب است)
  • در این روش چون هر فرد رای و نظر یکسانی با دیگران دارد، ممکن نظرات افراد متخصص در زمینه­‌های تخصصی آنها کمرنگ شده و نادیده گرفته شود. (می‌توان به نظر هر فرد با توجه به تخصصش، در زمینه تخصصی او ضریب داده شود یا ضرایب مختلف متناسب هدف بازخورد گیری اعمال شود، مثل سال تجربه، مهارت، سطح شغلی و غیره)

متاسفانه نه تنها در ایران بلکه در اکثر سازمان­‌ها و تیم‌­ها در سراسر دنیا برخی عوامل بر نظرات افراد و نقد و بازخورد‌گیری و بازخورد دهی افراد موثر است که شاید هیچگاه به چشم نیایند. یکی از این عوامل جنسیت مرد و زن افراد است. در برخی مواقع مرد بودن یا زن بودن، بدون در نظر گرفتن پارامتر­های مهم و تخصصی، مستقیما روی نظر و نحوه بیان نظر افراد تاثیر می‌گذارد و از اثراتی چون میزان مهارت هم گاهی می‌کاهد! امر تبعیض جنسیتی و یا تفاوت دادن مستقیم جنسیت در برخی تصمیم گیری­‌ها منجر به آسیب­‌های بزرگ و کوچک به سازمان­‌ها شده‌­است و در آینده نیز خواهد‌ شد. تبعیض های نژادی، مثل اینکه فرض بگیرید دو همکار افغان یا ترک یا فارس دارید، چطور با آنها برخورد می­‌کنید، آیا نژاد آنها تاثیر مستقیم بر تصمیم گیری های شما ندارد؟ در جوامعی مثل آمریکا سیاه و سفید مطرح است و در جوامعی مثل آلمان، آلمانی یا هلندی بودن و در ایران مثلا افغان یا ایرانی بودن. حتی در برخی مواقع ظاهر و قیافه هم موثر بوده و در تصمیم‌گیری‌ها و نقد و نظرات موثر است. البته می­‌توان با در نظر گرفتن ضرایب و شرایط و پیش بینی موارد ذکر شده، از کم دقت شدن ارزیابی جلوگیری کرد و یا با بررسی دقیق‌­تر و جزئی‌تر نتیجه‌گیری­‌ها را بهتر انجام داد.

منابع و ماخذ

1 - Bakker (2000); Greenberg (1990); Siegrist (1988, 2002)

2 - Kerr (1995)

3 - Skinner (1938, 1966)

4 - Maxim Sytch, PhD, Associate Professor of Management, Mary Kay Hallman Fellow

5 - De Strobbeleir et al. (2011), Ashford and Northcraft (1992) Ashford and Tsui (1991)

نقدبازخوردپاداشارزیابی ۳۶۰ درجهمدیریت
توسعه دهنده وب با اندکی دانش برنامه نویسی، مشاور شرکت ها در زمینه تجارت و کسب و کار دیجیتال و فناوری اطلاعات، معلم طراحی سایت و عاشق آموزش و یادگیری همزمان - https://taha.one
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید