ستاره بهم چشمک میزنه، میدونه انعکاس آسمون زندگیم توی چشمات خلاصه شده. خندهها خاطرات رو مینویسن و اشکها اونها رو ماندگار میکنن.
چشم غره میرم به ساعت که انقدر سریع روی زمان سر نخوره و میکشمت به سمت خودم که نکنه عروس دریایی عروسم رو ازم بدزده.
لاکپشت بچههاش رو روی زمین تنها میذاره که راهشون رو انتخاب کنن و خودش با دریا پیوند عشق میبنده؛ راهم رو انتخاب کردم، میخوام تا ابد تو وجودت شناور باشم.
خورشید از ماه خجالت میکشه و با گونههای سرخ پشت کوهها قایم میشه؛ میخوام بهش شهامتم رو نشون بدم و لبهات رو به خودم هدیه کنم.
هیس، صدای موجها رو میشنوی؟ دارن داستان عشقمون رو با خودشون تکرار میکنن تا همهی دریا بدونن یه روز منی بود که بهشت رو ول کرد و جهنم رو با تو خواست.
*******
پ.ن: حس میکنم عاشق شدم،زیادی دارم متنهای عاشقانه تحویل جامعه میدم:/