زئوس؛ خدای خدایان
زئوس؛ خدای خدایان
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

باید زور زد تا دیگر زور نزد!

دارم زور می زنم چهار کلمه بنویسم. نوشتنم نمی آید. دوست دارم شبم را با فیلم یا سریالی همراه کنم. اما باید هرطور شده قبلش چیزکی بنویسم. دوست ندارم امروز جزو شکست هایم در استمرار داشتن باشد. می روم سراغ چند جمله از کتاب حرف های گنده گنده، شاید که تنور افکارم را روشن کنند.

چند صفحه ای می خوانم. تنور هنوز خاموش است اما چند جمله ی خوب خوانده ام:

«اگر زنی می خواهد رانندگی یاد بگیرد، سر راهش نایستید.»

«پذیرفتن پند عقل بیشتری می خواهد، تا دادن آن.»

«بیکاری یک صنعت در حال توسعه است.»

«به دنیا آمدن و از دنیا رفتن چاره ای ندارد؛ فاصله این دو را دریاب!»

این آخری حسابی به دلم نشست. احتمالن روی تکه کاغذی بنویسم و به قاب نوشته های رو-دیواری اضافه کنم.

...

چهارشنبه ارائه دارم. نشستی از طرف انجمن علمی دانشگاه قرار است برگزار شود و ارائه دهنده اش منم. از این بابت هیجان زده ام. و همینطور استرس دارم. ارائه آنلاین است و تا حالا چیزی را آنلاین ارائه نداده ام. حداقل نشستی دو ساعته و با حضور ده ها نفر را به یاد نمی آورم.

میدانم که می توانم از پسش بر بیایم چرا که معمولن در ارائه بهتر از چیزی که تمرین کرده ام عمل می کنم اما این یکی کمی فرق دارد. فرصتی در اختیار من گذاشته اند و دوست ندارم بد ظاهر شوم.

میدانی چیست؟ بگذار بد ظاهر شوم! چه اهمیتی دارد؟ مگر نخست وزیر انگلیس و رئیس جمهور ایتالیا در آن حضور دارند که بخواهم وسواس به خرج دهم؟ همین دو روز پیش داشتم به یکی می گفتم هر چه بیشتر وسواس به خرج دهد، اوضاع بدتر می شود. پرسید در مورد چی؟ گفتم در مورد هر چی. وسواس هیچگاه چاره نیست. تمایل به خوب بودن یک چیز است و وسواس چیزی دیگر.

باید شل کرد و از این اتفاق لذت برد. نه با خوب بودن قرار است زندگی ام از رو به آن رو شود و نه با بد بودن قرار است تبدیل به مایه ننگ شوم و کسی دیگر بهم اعتماد نکند.

در ابتدا مردد بودم که بهتر است رفقا را در جریان نشست قرار دهم یا نه. می ترسیدم بد عمل کنم و در نظر آنها افت کنم. اما حالا به سرم افتاده که هر کسی را که می شناسم دعوت کنم؛ چالشی اساسی. اینگونه تمام تلاشم را خواهم کرد بهترین خودم را بگذارم و میدانم که با تمرین کافی خوب عمل خواهم کرد. ارائه هایم در کلاس همیشه جزو بهترین ها بوده اند. و این حرفم از روی لطف دوستان است که بازخوردهای عالی داده اند.

خلاصه که همه را دعوت خواهم کرد. شما هم دعوتید. مهمانی ای اساسی به پا خواهیم کرد!



پ.ن: جزئیات نشست در عکس بالا می بینید و این هم لینک ثبت نام => https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfFybvP2jZ8GBrIYWNoY_bcWzZpX4gww4IZWvLFxzl8PueWvg/viewform?usp=sf_link



استرساستمراریادداشتروزانه نویسیتصمیم گیری
اینجانب زئوس هستم؛ خدای خدایان؛ رفیقِ شفیق اوریلیوس اعظم. پیش می‌آید که مرا یاسین هم خطاب کنند. و البته در مواقع رسمی، باقریان. به‌هرحال عتش‌ام نوشتن است و اینجا هم قبرستان نوشته‌های ناپخته‌ام:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید