
چطور از شر فکرای "اگه اون موقع..." و "اگه بعداً..." خلاص شیم؟
خیلیامون یه جورایی بین دو تا طوفان ذهنی زندگی میکنیم:
یکی پشیمونیهای گذشته که مدام صحنههاش تو ذهنمون تکرار میشن، و یکی ترسای آینده که نمیذاره با خیال راحت قدم بعدی رو برداریم. نتیجه؟ گیر افتادن توی یه چرخه طاقتفرسا و بینتیجه...
اما واقعیت اینه که:
🔹 گذشته تموم شده و آینده هنوز نیومده!
و تنها چیزی که واقعاً توش قدرت داریم، همین «لحظه حال»ه.
خیلیا فکر میکنن اشتباهات گذشته حکم زندان دارن؛ باید تا آخر عمر تاوانشونو پس بدن. ولی اگه یه نگاه عمیقتر داشته باشیم، میفهمیم که تجربهها نیومدن که ما رو زندانی کنن... اومدن که ما رو آگاهتر و هوشیارتر کنن.
✨ یه نکته مهم:
«تنها انتخاب بد، انتخابیه که بدون آگاهی انجامش بدی.»
یعنی چی؟ یعنی اون موقعی که تصمیم گرفتین، فقط همونقدر اطلاعات داشتین؛ همونقدر تجربه، شعور، آگاهی. پس اون تصمیم، بهترین تصمیم ممکن بوده در اون لحظه! سرزنش کردنِ خودمون بعد از دونستنِ نتیجه، فقط ظلم به خودمونه.
۱. بازنگری بدون سرزنش:
هر وقت توی ذهنتون جملهی "اگه فلان کار رو نمیکردم..." بالا اومد، یه لحظه وایسید. با خودتون مهربونانه بگید:
«اون موقع چقدر میدونستم؟ چقدر بالغ بودم؟»
واقعاً اگه میدونستین فلان انتخاب به ضررتونه، انجامش میدادین؟ مسلماً نه. پس از خودتون عبور کنین، نه اینکه از خودتون انتقام بگیرین!
۲. پیشبینی، نه پیشترسی:
ترس از آینده میتونه خیلی راحت آدمو فلج کنه، ولی اگه درست استفاده بشه، میتونه بشه یه "آلارم آگاهانه".
هر وقت یه ترسی از آینده اومد سراغتون، بهجای اینکه عقبنشینی کنین، از خودتون بپرسین:
«این ترس داره بهم چی میگه؟ کجای مسیر هنوز شفاف نیست؟ چی لازمه بیشتر بدونم؟»
ترسهاتون رو تبدیل کنین به ابزار آگاهی، نه عامل توقف.
حالا نوبت انتخاب آگاهانهست
اگه تا اینجای متن رو خوندین، یعنی یه بخش از وجودتون آمادهست برای تغییر. آمادهست که از این چرخهی خستهکننده بیرون بیاد و زندگی رو با «چشم باز» ادامه بده.
یادتون باشه:
🔹 شما گذشتهتون نیستین.
🔹 شما فقط انتخابهاتون نیستین.
شما چیزی بزرگتر از تمام اینها هستید.
🔹 تید