Aseman·۴ سال پیشیه سوالسلامسال نوی همگی مبارکبچه ها یه سوال داشتم، کسی درباره زدن وبلاگ شخصی اطلاعات داره یا بلده یا اصلا خودش تجربه کرده؟؟اگر ممکنه منو راهنمایی…
Aseman·۴ سال پیشیادداشت نویسی (3)من رفتن به فروشگاه هایی که لوازم تحریر می فروشند را خیلی دوست دارم. یکی از همین فروشگاه ها به فاصله دو تا خیابان از خانه ما قرار دارد و من…
Aseman·۴ سال پیشبیرون از خانهیادداشت روزانه-2شما هم وقتی بیرون از خانه، پیش مردم یا در جمعی نه چندان آشنا، حرفی می زنید یا کاری، مثل لبخند زدن، مثل چند ثانیه بیشتر به…
Aseman·۴ سال پیشیادداشت روزانه-1دوشنبه هفته گدشته در یک وبینار با موضوع "خودشناسی" شرکت کردم.راستش را بخواهید، می دانید که اکثر مردم از کرونا و خانه نشینی بیزارند، من هم د…
Aseman·۴ سال پیشسرنوشت بهانه نرسیدن استمن از اول آدم کتابخوانی نبودم. در کودکی وقتی کسی برایم کتاب می خواند خوشم می آمد، کتاب های "میمینی" یا " دویدم و دویدم " و "شوشو شکمو" را د…
Aseman·۴ سال پیشمی خواستم بگويم زن ها...عکس از پیج rosalit58دیروز دقیقا ساعت ۱۵ به مطب دکتر رسیدم. دوباره استرس های دوره نوجوانی ام بازگشته و دوباره صبح ها با درد معده از خواب بید…
Aseman·۴ سال پیشنامه شماره ۸سلام اینکه پشت بند این سلام بخواهم جویای احوالت شوم به همان اندازه مسخره است که سوال پدربزرگ، وقتی یک ماشین، پر از جوان های مست به سپر سمن…
Aseman·۴ سال پیشمشترک همیشه در دسترسحدیث صدایش می زنیم اما هیچ وقت به رویمان نمی آورد که نامش حدیثه است.آشنایی ما بر می گردد به سال اول دبیرستان، کلاس 111، ته سالن طبقه سوم.رد…
Aseman·۴ سال پیششب هایی که خوابم نمی بردساعت دوازده نیمه شب را گذشته و من سی صفحه از یک کتاب را خوانده ام و دیگر چشمانم به زور باز مانده اند. کتاب را می بندم با این حال که می دانم…
Aseman·۴ سال پیشنامه شماره 7سلاماین جا همه چیز چنان که بوده، هست. قمری ها همان آهنگ های قدیمی را می زنند و سرشان را با همان ریتم قدیمی تکان می دهند، آقای بهمنی و شیرین…