پلوتون!pluton·۷ ماه پیش-سیــَهـ قبــاد مـن-دم غروب بود و آسمان سرخرنگ شده بود. قباد روی پاهایم خوابیدهبود و سرش را نوازش میکردم. تا چشمش به آسمان سرخ افتاد، گویی فهمید که وقت رفتن…
پلوتون!pluton·۹ ماه پیش||خانم تامپسون عزیزم...ظاهری سختگیر و جدی و روحی مانند پرنده حبس شده در قفس..:)