امین، زیر حرفت بزن

 ‌‌
‌‌


در میانه این راه مانده‌ام
در خودم دیگر تمایلی به صعود نمی‌بینم
از سقوط هم سخت هراسانم
مانده ام...
مانده ام اینجا، بروم یا نروم
بروم می‌کشنم گر نروم می‌میرم


از چه در جستجوی مهربانی هستیم ؟

حتی خداهم طاقت دیدن این اشک هارا داشت، اشک من طعنه می‌زند به باران رحمتت...

و زمستان فصلی که به عاشقانش غم هدیه میدهد.