احساس سوختن به تماشا نمیشود؛ آتش بگیر، تا که بدانی چه میکشم
امین، زیر حرفت بزن

در میانه این راه ماندهام
در خودم دیگر تمایلی به صعود نمیبینم
از سقوط هم سخت هراسانم
مانده ام...
مانده ام اینجا، بروم یا نروم
بروم میکشنم گر نروم میمیرم
از چه در جستجوی مهربانی هستیم ؟
حتی خداهم طاقت دیدن این اشک هارا داشت، اشک من طعنه میزند به باران رحمتت...
و زمستان فصلی که به عاشقانش غم هدیه میدهد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک، دو ،سه!...
مطلبی دیگر از این انتشارات
کجایی؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
منِ.....؟!
و زمستانی که برا ما سینگلا نارنگی هایی که از پاییز به جامونده هدیه میدهد
(ما که راضیم:))
نه. صبر کن. این کارِ پاییزه ...
زمستون رو دوست دارم
نه بخاطر خودش، چون به بهار میرسه
فصلی که توش زنده میشم ...
گرچه صدبار مردم و زنده شدم.
بروم نرومت رو که خوندم یاد این افتادم ....
از بهترین شعرای دنیا ...https://www.aparat.com/v/B1fAH
پ ن : من پستتون رو از انتشارات پادکده حذف نکردم، در کل خود انتشارات منهل شد.