احساس سوختن به تماشا نمیشود؛ آتش بگیر، تا که بدانی چه میکشم
امین، زیر حرفت بزن
در میانه این راه ماندهام
در خودم دیگر تمایلی به صعود نمیبینم
از سقوط هم سخت هراسانم
مانده ام...
مانده ام اینجا، بروم یا نروم
بروم میکشنم گر نروم میمیرم
از چه در جستجوی مهربانی هستیم ؟
حتی خداهم طاقت دیدن این اشک هارا داشت، اشک من طعنه میزند به باران رحمتت...
و زمستان فصلی که به عاشقانش غم هدیه میدهد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بدون عکس بدون قضاوت
مطلبی دیگر از این انتشارات
شرح حال:)
مطلبی دیگر از این انتشارات
خاطرات مدرسه ی من!...