گفت و گوهای پراکنده!(هفت)

گفتگوهای این شماره،بر عکس شماره های قبل،کاملاً خیالی است.

یک:

حاجی خانم بچه ها زنگ زدند گفتند آخر هفته میان اینجا،چی لازم داریم برم بگیرم؟

زنگ بزن بهشون بگو نیان!

چرا؟

بلیط رزو کردم می خوام با حاجی خانمِ زن حاج کریم برم استادیوم!

دو:

از وقتی اومدیم استادیوم بیست بار گفتی کاپیتان فلانی عشق منه!

اشکالش چیه؟

مگه قرار نبود فقط من عشقت باشم؟

قرار نبود هنوز هیچی نشده حسودی کنی ها!

آخه...!

آخه بی آخه.اگه می خوای بی جنبه بازی در بیاری از بازی بعد با یکی دیگه می رم استادیوم!

سه:

عشقم وقتی می خواستیم بریم استادیوم مثل سیندرلا مهربون بودی،ولی الان که اومدیم بیرون شدی مثل مادر فولاد زره!

اول اینکه حرف دهنت رو بفهم،دوم اینکه من می خوام رابطه مون رو همین جا تموم کنم!

چرا؟مگه چه اتفاقی افتاده؟

برای اینکه تویی که توی استادیوم شناختم،اون تویی نبودی که قبل از رفتن به استادیوم می شناختم!

چهار:

من اگه تا دیپلم درس خونده بودم،رئیس جمهور می شدم!

چند کلاس درس خوندی؟

پنج کلاس.

خیلی کم خوندی.

کم خوندم.ولی تو هر سوالی داشتی ازم بپرس!

در مورد چی بپرسم؟

از هر چی می خوای بپرس.یه سوال از همین کتابی که دستته بپرس!

جانوران به چند گروه تقسیم می شوند؟

به سه دسته!

سه دسته؟!

آره.

سه دسته رو بگو چی ان؟

دریاسان،زمین سانان و هواسانان!

پنج:

راست می گن به دختر عمه ت خیانت کردی؟

چه خیانتی؟دوست داشتم به جز اون،یه زن دیگه هم داشته باشم.اصلاً شاید دلم بخواد به جز دختر عمه مو،اون دومی،بازم زن داشته باشم.مشکلش چیه؟!

توی عرف به این می گن خیانت؟

من چه کار به عرف دارم.من که سگ آبی اوراسیایی نیستم که تا آخر عمرم بشینم پای یه نفر!

همیشه فکر می کردم از رشته ای* که توش تحصیل کردی،هیچی یاد نگرفتی.ولی الان فهمیدم که اشتباه می کردم.مثل اینکه یه چیزایی یاد گرفتی!

*رشته ی زیست شناسی جانوری!

شش:

فردا تولد پسرمه،موندم چی واسش بگیرم؟

کتاب بگیر!

کتاب واسش زیاد گرفتم،کتابی که جدید گُل کرده باشه سراغ داری؟

آره کتاب«هنر رندانه ی به...گرفتن»!

من تا حالا فکر می کردم هنر به سینما،موسیقی،نقاشی و اینجور چیزا می گن.حالا نویسنده ی کتاب نگفته هنرِ«به...گرفتن»،هنر چندمه؟!

منظورت چیه؟!

ببین موسیقی،هنر اوّله،حرکات نمایشی،هنر دومه،هنرهای ترسیمی مثل نقاشی و عکاسی،هنر سومه،هنر های تجسمی مثل مجسمه سازی،هنر چهارمه،هنرهای ادبی مثل شعر و داستان،هنر پنجمه،هنرهای نمایشی مثل تئاتر،هنر ششمه.سینما هم هنر هفتمه.این یکی هنر چندمه؟!

چه می دونم والّا،شاید هنر هشتم باشه!

البته اگر هنر باشه که نیست.به نظرم برای خیلی ها هنر اول و آخر باشه!

بی خیال،آخرش این کتاب رو براش می گیری یا نه؟

نه بابا.آخه اینم شد کتاب با اون اسمش؟!

این،اسمِ نسخه ی زیر زمینیشه!

اسمِ نسخه رو زمینیش چیه؟

چهار انتشاراتی که این کتاب رو با مجوز منتشر کردند اسمش رو گذاشتند«هنر ظریف بی‌خیالی» یا «هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها» ولی اگر راستش رو می خوای بدونی اسمِ اولی که بهت گفتم به اسمِ اصلی کتاب نزدیکتره!

مگه اسم اصلی کتاب چیه؟

به گمونم:«The art of not giving a fuck»

والّا من خیلی انگلیسیم خوب نیست ولی اینقدری که سرم می شه:این یکی رو بی خیال شو،یه کتاب دیگه معرفی کن!

گفت و گوهای پراکنده ی قبلیم:

https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%AF%D9%87%D8%B4%D8%B4-yl27pmox8gx0

مطلب قبلیم:

https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%AE%D8%B1%DA%AF%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D9%87%D8%A7-u82urd7sx88g

حُسن ختام:جمله ای از هنری فیلدینگ:

آن هنگام که از شما قدردانی نمی‌شود،بدانید که وظیفهٔ خود را به بهترین صورت انجام داده‌اید و کاری باقی نمانده‌ است.

البته این جمله به نظرم کمی نقص دارد و با این جمله کامل می شود:

ولی این را هم بدانید بد نیست:«خودتان را برای کسانی که قدردانی بلد نیستند،هلاک نکنید.»