آره ، اوسامو دازای نیستم . خب که چی ؟ اداشو که می تونم در بیارم !
قاتلی که در آیینه می بینم !

امروز رسیدم تَه خط !
خودم دارم خودم رو می کشم ! نه بلکه بدتر دارم خودم رو زجر کش می کنم .
اما چرا ؟
نمی توانم دلیلش رو بفهمم . من دارم خودم رو نالود می کنم حتی دو دقیقه هم نمی تونم با خودم تنها باشم .
از خودم فرار می کنم. حداقل به صد نفر غریبه رو زدم تا من رو از دست خودم نجات بدهند اما هیچ فایده ایی نداره . مگه می شه یک نفر رو از دست خودش نجات داد .
چرا نمی توانم با خودم خوب باشم ؟
در آغوشم بگیر
و نجاتم بده
از قاتلی که
گاه به گاه در آیینه می بینم !
مطلبی دیگر از این انتشارات
حیف شد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
قراردادِ مرگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
در آخر،نمی دانم.
کاملا صحیح!!