ایمان آقایاری | ژان ژاک روسو فیلسوف باورمند به حقوق طبیعی بشر، معتقد بود که انسان نمیتواند آزادی خود را به دیگری واگذار کند. یعنی شما مالک خود و آزادیتان هستید اما نمیتوانید خودتان را به عنوان برده بفروشید. حق آزادی حتی از طرف خود فرد نیز قابل رد و نفی نیست.
حق انتخاب آزادانه در پهنهی آزادیِ فرد و از ارجمندترین حقوق آدمی است. فرد، مختار است که دست به گزینش بزند. از گزینش سبک زندگی و شغل و تفریح گرفته تا انتخاب شکل حکومت و حاکمان. اما حق انتخاب، لزوما به هر انتخابی حقانیت نمیدهد. وقتی هم که استناد به آن و یا استفاده از آن برای سلبِ حقِ انتخاب از خود در آینده باشد، یکسره باطل است.
چهل و چهار سال پیش در چنین روزهایی ارادهی یک ملت (دانسته یا نادانسته) بر این قرار گرفت که در عرصهای باریک و بیرقیب عملا از خود سلب حق و آزادی کند. ملتی که اجازه داد دیگری برایش بیاندیشد: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد». چنین انتخابهایی البته که در لفظ معنی انتخاب میدهد، اما در معنا چیزی شبیه به تصمیم به خودکشی جمعی است، چرا که نوبت دیگری برای انتخاب وجود نخواهد داشت.
از آن روز تا به امروز، هر سال بر تعداد کسانی که خودشان را برای آن انتخاب لعنت میکنند افزوده شده است. عدهی زیادی از آنان دیگر در قید حیات نیستند. اکثریت جمعیت امروز نقشی در آن تصمیم نداشت، اما دایرهی شمولِ آن تصمیمِ شوم، مرزی نمیشناسد. داغ ننگ این قبیل انتخابها تا دنیا دنیاست بر پیشانی نسلی که خالقشان بوده باقی خواهد ماند.
اکنون روزی هزار بار در ذهن و ضمیر ایرانیان آن رفراندوم تکرار میشود و هر بار با الفاظی رکیکتر، پاسخ «نه» را «تَکرار» میکنند. حتی دیگر این پاسخ را در خیابانها فریاد نیز میزنند. ولی تا به این لحظه هنوز در زیر سایهی سنگین سرنوشتی هستند که غفلت پیشینیان برایشان رقم زده است:
شاید روزی که چندان دیر هم نباشد، این مناسبت دیگر فاقد معنا و مبنا شد و اسمش از تقویم رسمی قلم خورد. اما اگر حتی ما نبودیم نصیحتمان به یادگار بماند:
«این روز را حذف نکنید، حتی اگر میتوانید این روز را در تقویم جهانی نیز نشانگذاری کنید، فقط اسمش را عوض کنید؛ مثلا بگذارید روزِ «عبرت» یا چیزی شبیه به آن، تا هر کس از دیدن آن ورقِ تقویم بر خود بلرزد و در زمان تصمیمگیری کمی بیشتر تامل کند.»
منبع: کانال تلگرامی «مجمع دیوانگان»