چطور احمقانه تندخوانی کنیم

اولین کلمه در کتاب را پیدا کن و شروع کن خواندن. پشت سرهم کلمات را به هم بدوز و بی‌وقفه ادامه بده تا کتاب تمام شود. این تصویری است که گاها از تندخوانی به ذهن می‌آید. اگر این کار احمقانه است چطور افراد مشهوری مثل جرج واشنگتن، توماس جفرسن، جان اف کندی، تئودور روزولت، و آبراهام لینکلن تندخوان بوده‌اند؟

واقعیت این است که اجرای نادرست یک ایده خوب نتایج ناخوشایندی به بار می‌آورد. لیست کوتاه زیر کمک می‌کند که احمقانه تندخوانی کنیم:

بیل گیتس که به طور مستمر در وب‌سایتش معرفی و نقد کتاب دارد
بیل گیتس که به طور مستمر در وب‌سایتش معرفی و نقد کتاب دارد


۱. فهمیدن و لذت را فدای سرعت کنید. هنر تندخوانی برقراری هارمونی میان همه این‌هاست. کسی که نجویده نجویده کلمات را به هم می‌چسباند و به ختم کتاب فکر می‌کند، تندخوانی نمی‌کند، رفع تکلیف می‌کند.

  1. همه کتاب‌ها را ماشینی و خشک سریع بخوانید. مثلا کتاب‌های شعر فلسفه یا برنامه‌نویسی را که ذات‌شان با تندخوانی جور نیست، یک جوری سریع خواند! درست آن که شیوه خوانش با موضوع ارتباط مستقیم دارد. هر کتابی قابلیت تندخواندنی ندارد.
  2. به هدف و شرایط توجه نکنید، کار خودتان را بکنید. هدف و مکان مطالعه مهم هستند اما شما کار خودتان را بکنید!
  3. با عجله، بدون تفکر و یادداشت‌های پراکنده سرو ته یک کتاب را به هم رسانید تا چیزی برای پز دادن باشد!
‘There are two motives for reading a book; one, that you enjoy it; the other, that you can boast about it.” – Bertrand Russell
  1. با وسواس و دقت نظر به همه جزئیات بچسبید. کمال‌گرا باشید! در عمل منطقی نیست جزئیات سبک و کم اهمیت را فدا کنیم و در عوض وقت بخریم؟ در این زمانه که وقت طلاست، چه معامله‌ای پرسودتر از این؟



حرف مشترک اکثر انتقادها به تندخوانی به کیفیت مطالعه برمی‌گردد. این که مطالعه فعالیتی پویاست که با روش‌های ماشینی و خودکار جور درنمی‌آید. همچنین فکر و آگاهی نقش بسیار مهم‌تری نسبت به سرعت دارند. به یک سری نکات دیگر هم اگر دقت نشود، بدترین نتیجه تندخوانی بدست می‌آید.

بعضی هم مثل مارشال مک لوهان رویکرد رمانتیکی به مطالعه دارند.

«عاشقان مطالعه، فقط برای محتوا کتاب نمی‌خوانند. آنها برای مزمزه کردن تک تک واژه‌ها و کلمات می‌خوانند. یک عاشق کتاب،‌ هرگز نمی‌تواند کتاب را سریع بخواند. خواندن و فکر کردن روی کلمات شیرین است. هر کلمه در هر زبانی به تنهایی خود یک استعاره است». مارشال مک لوهان


به نظر می‌رسد تندخوانی بیشتر نوعی سبک مطالعه باشد که عوامل مختلفی کنار هم قرار می‌گیرند تا آدم راه خودش را در آن پیدا کند. باید خواند و تمرین کرد تا قلق کار به دست بیاید. شاید نیاز باشد یک کتاب چند بار خوانده شود تا به گوهر متن رسید. اگر ظرافت و پیچیدگی های مطالعه را در نظر نگیریم، چشم‌بسته یا ناآگاهانه به راحتی می‌شود احمقانه تندخوانی کرد.



در همین رابطه:

تندخوانی یعنی هارمونی لذت بردن، فهمیدن و سرعت

تندخوانی چه اتفاقی در مغز ایجاد می‌کند