بار واژگانی را به دوش میکشم که به تازگی سقط کردهام و هنوز خون است که از من میرود
بر لبهی نرم سقوط، مو به ابری گره خورد
س.ق: دستانت بوی عشق میدهند
بوی انار و خرمالو..

تو همان دور بمان..
دور میان شوقِ مشرق،
روحِ مهتاب
قمر از دور قشنگ است و درخشان.
یاد بیتابی آن کودکِ بینان
تو نیا..
بر نیایش قدمی زن،
با حرارت سخنی گوی به شیرینی حلوا.
از رخ سرخ اناران
بر حریر مجعدِ نیلوفران،
یا که شاید در میان مهرگان..
با یک بغل زنبیل غرقِ ارغوان
تو قشنگی،
تو در این عصر غریبی
نسل را شعله کشیدند این جماعت، بیامان.
در میان کاروانی بیگمان،
من شنیدم از هیاهوی زمان
عطر نوروز و غروب مسخ خرمالو نبود..
در فراخوان بهار،
غیبت حافظ درون فالها..جلد چرمی، تصویر یاس!
دخترک دف میزد و تاریخ،
سُر میخورد از جانبِ مغرب به سوی ناکجا
قطره آبی پرزنان،
شاید از چشم گرم کودک آبانگان،
کوچ کرده از محضر ساسانیان
اینجا، روی تن عریانِ زاینده رود
بیمهابا غلت میزد، عاشقانه حرف میزد،
شایدم دلتنگ بود.
شایدم خیزابهها را از دل دریا طلب میکرد
من دیدیمش زیر خمِ خیس نگاهم
اما زیادی دیر بود،
دچار به خراشهای شده که به دیده زلال بود
ماهیچهام در خون غوطهور
خشم بر لب، لخته میدوخت و کوکِ شر لای هر لبخند میزد
خنده دارد آشفتگیهای خیالم
من به دنبال خیالم، خلوت و افتادهام
در شیار خستگی، خندق به جانم کندهام
شایدم دلتنگ
دلتنگ چشمانت، که انوار قشنگی داشت
اما نیا..
آتش به تن، تن را به آتش داغ کن
نسلمان را از دل دیوان تاریخی انسان، کِشت کن..
همچو زیبایی آذرگان
در شفق، آن طلایی رونقِ فریادِ شمس
خیره
آزاده
و منور، به طلوع خندههای من نگاه کن.
مرا در چشم دوارِ آن گردونهچرخ
تنها تماشا کن
تنها دوست بدار
و تنها "ترک کن"

بر لبهی نرم سقوط ایستاده بودم.
و فکر میکردم به نرمی مرگم، شبیه به مرگ بستنیِ کیم. من به مرگ، به عبور از پیچ و خم سحابیها، همین گونه سهل نگاه میکردم.
و به راستی اگر لخته ابری مست کند، آسمان بار وزنش را میکشد؟
آه خیام..مستی سحابان و سِحر اندوه را در امتداد هوشیار بودن، بیخیال. با من بگو که:
- ساقی، غم فردای حریفان چه خوری؟
پیش آر پیاله را که شب میگذرد..
پانویس نه چندان مهم: شعر، قدیمی بود. همین امشب بازنویسی شد.
📼 موسیقی، طراوت است. چه بسا غمش: لبخند
مطلبی دیگر از این انتشارات
در من،منی پنهان است؛با خیالی درگیر...!
مطلبی دیگر از این انتشارات
آخرش خودکشی میکنم ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
من عنوانی ندارم.