ماماچاچاچوچولالا!

بی‌مقدّمه:

امروز از محتوا، خبری نیست! فقط می‌خواهم با بارگذاری یک آهنگ به شدّت عجیب، شما را بخندانم و بروم. آهنگی که هیچ معنی و مفهوم خاصّی را القا نمی‌‎کند و از تعریف‌‎های متداول موسیقی بسیار فاصله دارد. حتی یک کلمه‎‌ی درست و درمان در آن یافت نمی‌شود. یعنی تا می‎‌آیی به دو تا کلمه‌ی درست و درمان برسی، با خودت می‌گو‎یی حالا از کجا معلوم که دارد این کلمه‌ها را می‌گو‎ید. گاهی هم به این نتیجه می‎‌رسی که دارد حرف‌های ناجوری را خیلی ملیح و مبتکرانه، به خورد ما می‌دهد!

ولی تمام این حرف‌ها را که بی‌خیال شویم، به یک چیز نمی‌توانیم اعتراف نکنیم و آن این است که: "این آهنگ، ساخته شده است برای این‌که ما را بخنداند و شاید حتی اگر استعدادش را داشته باشیم، روده‌ب‎رمان کند!"

اگر این خنداندن مخاطب، تنها هدف سازندگان این آهنگ باشد، در این روزگار قحطی خنده، باز هم هدف کمی نیست. هر چند ترجیح خود بنده، خندیدن همراه با تفکّر است، نه خندیدن محض سرگرمی و وقت پر کردن، صرفاً با خنده و شادی بی‌مغز.

این آهنگ را چند بار گوش کردم. هر بار هم که گوش کردم، خندیدم. روی دیگران هم تست کردم. هیچ‌کدام نتوانستند جلوی خنده‌ش‎ان را بگیرند. شما هم، ابتدا خودتان امتحان کنید و سپس در صورت تمایل روی دیگران. ببینید آن‌ه‎ا هم با شنیدن این آهنگ، می‌خ‎ندند یا خیر؟ نتیجه را اگر خواستید در زیر این یادداشت بنویسید و اگر مشابه این آهنگ را سراغ داشتید، لینکش را، بیاورید.

بعد از این‎که حسابی این آهنگ را گوش دادم. به این فکر کردم که حتی یک آهنگ شاید بی‌معنی ولی ریتمیک و خلّاقانه هم می‌تواند با دمیدن نشاط به یک زندگی راکد، یکنواخت و شاید ملال‎‌آور، به آن معنی بدهد و به شنونده‌اش این پیام را بدهد که: "آقا یا خانم! هنوز چیزهای زیادی قرار است حال تو را خوب کنند که تو حتی روحت هم از آن‎ها خبر ندارد."

مگر همشه باید برویم سراغ چیزهایی که لقب آموزنده و معنی‌دار به خود گرفته‌‏‎اند؟ این معنی را چه کسی برای ما تعریف و بر سر سفره‌ی زندگی ما گذاشته است؟ بنده می‌خواهم، حتی اگر شده برای ساعاتی از روز، با یک چیز کاملاً بی‌معنی، به از زندگی‌ا‎م معنی بدهم. می‌خواهم معنی را به زبان و به روش خودم کشف کنم و نه به روش تکراری و القا شده از سوی دیگران.

چیزهایی مثل این آهنگ، همیشه در نگاه اوّل، به نظرم کاملاً مضحک و بی‌ثمر به نظر می‌رسند ولی در عین حال، به دلیل نو، تازه و غیرتکراری بودن، حالم را خوب می‌کنند و به همین دلیل دوستشان دارم. به مصداق این کلام مولانای جان که:

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود

امیدوارم شما هم با شنیدن این آهنگ شاد شوید:

https://soundcloud.com/ballgard/09-chou-chou-love?in=nargol-banoo/sets/creative-persian-music
دو یادداشت پیشین:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B1-%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DB%B5%DB%B1%DB%B6-urcvp7erffvq
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%82%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%90-%D9%BE%D8%B4%D8%AA%D9%90-%DA%AF%D9%88%D8%B4%D9%85-im0wytgmxcte
اگر دوست داری بنویسی ولی نمی‌دونی چی بنویسی، یه سری به پُست پایان‌نامه‌‌‌ی دست‌انداز! (آخرین گاهنامه) بزن!
اگر وقت دارید: به نوشته‌های هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسم‌ِ‌الله.
حُسن ختام: جمله‌ی‎ زیر شاید در مورد موسیقی هم کمی تا قسمتی، صدق کند!