ایدهپرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینههای روانشناسی، سرمایهگذاری، کسبوکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا مینویسم. سایتم: aliheidary.ir
دربارهی گلوبالیسم یا/ «چرا ملیگرا نیستم»!؟
«اگر شما پدرى معتاد و بیکار داريد و اين پدر نه تنها كمك دست شما نيست كه هيچ، بلكه سربار شما هم هست چه ميكنيد؟ جواب اين است يا يك عمويى، دايى چيزى جايگزين ميكنيد و يا صرفا به خودتان اتكا ميكنيد! وطن چيزى شبيه پدر و مادر است...»
بله! حقیقتا ۲ موضوع برای نوشتن در باب ایران ذهن مرا مشغول کرده بود یکی اینکه «درباره ارتباط امر جنسی و مذهب و مفهوم گناه در ایران» بنویسم و دیگری آنکه «دربارهی لزوم گلوبالیسم و فردگرایی در ایران». به هر ترتیب هر این دو موضوع سنگین هستند و شاید مناسب فضای ویرگول نباشند.
خوانندهی تیزبین احتمالا متوجه خواهد شد که این پست به طریقی سلبی در تایید گلوبالیسم است. چرا که فردی که دین و قوم گرايى و ملیگرایی انتزاعی (چرا ملیگرایی انتزاعی؟ چون اتفاقا ملیگرایی اقتصادی و حسابوکتابدار میتواند خوب باشد!) را رد کند، لاجرم گلوبالیست است.
دیدهام که افرادی در نقد گلوبالیسم از بایدن و حزب دموکرات آمریکا و چپهای جدید جهان و اینها بحث میکنند. اینها اصلا در باغ هم نیستند! چیزی شنیدهاند.
ایوان تورگنیف گفته است: «آنکه وطن ندارد ریشه هم ندارد» (البته نقل به مضمون، اصل گفتهی او را هرچه میکنم به یاد نمیآورم.)
اما تورگنیف بزرگ ملاكى پولدار و اشرافی بود که در ملک بزرگ خود مینشست خامهی قلم کذایی خود را به کاغذ میخراشید و حرف مفت میزد. چرا فکر میکنیم حرف هر آدم معروفی حرف حساب است؟
تورگنیف مانند آن میلیونها سربازِ اجیر روس نبود که در جریان انقلابهای بلشویکی، جنگهای جهانی و تبعید به گولاکها مردند در حالی که پوستشان به استخوانشان چسبیده بود. حرف ملیگرایی از تورگنیف بود و عملش با آنها. ملیگراترین ایرانیان جوانانی بودند که در جنگ ۸ ساله کشته شدند هیچ بهرهای از زندگی نبردند. (و البته من صادقانه هرگز نمیخواستم و نمیخواهم سرنوشتی مانند آنها داشته باشم) مرگش و هلاکش با آنها بود و پز و ژستش با باستانگرایان. به ما چه که یک عرب خلیج فارس را خلیج عربی بگوید؟ بگذار راحت باشد و تو هم بگو خلیج فارس اما خار در چشمانش نکن ای سنگدل! چه فرقی میکند وقتی چه خلیج فارس گفته شود و چه خلیج عربی، منافع گاز و نفت و تجاری آن منطقه از آن ما نمیشود. چه فرقی میکند گفته شود خلیج فارس یا خلیج عربی وقتی مناطق جنوبی کشور، زندگیشان بدتر از زندگی سگ است؟!
بدتر اینکه در ایران ملیگرایی مترادف با پهلویسم شده است و از پهلویسم هم که رضا پهلوی مانده است! رضا پهلوی از همان روزی که به دنیا آمد و بند نافش را بریدند ماهی ۵۰ میلیون حقوق میگرفت. در سال ۱۳۴۰. به پول امروز معادل بیش از ۳۵۰ ميليون تومان در ماه! او را در نظر بگیرید وقتی ۴ ماهش بوده و داشتند آروغش را میگرفتند و در همان حال حقوقش در آخر برج به حسابش واریز میشده! نميدانم بيمه و اضافه كارى هم داشته يا خير؟ و حالا او نماد ملیگرایی است در حالی که که پدرش به اسدالله اعلم میگوید: «آیا مردم ما را به خاطر دست شستن از بحرین، خائن نخواهند نامید؟» نه من ملیگرا نیستم. هرگز حاضر نمیشوم به یک عرب بگویم: عرب ملخخور، عرب سوسمارخور و به یک ترک بگویم: ترکِ خر! و همچنين آنقدر ابله نيستم كه چون ١٤٠٠ سال پيش عده اى به ما (اگر بشود ايران ١٤٠٠ سال پيش را با ضمير ما صدا زد) حمله كرده اند، در حالى كه ما خود از جنگ افروزترين تمدنها بوده ايم، امروز به فرد عربى كه نه ميشناسم و نه دشمنى در حقم روا داشته است، فحش بدهم و نفرت بورزم.
شاید شنیده باشید که کندی به رای دهندگان آمریکایی میگفت: «نپرس آمریکا برای تو چه کرده؛ بگو تو برای آمریکا چه کردهای!» شاید همین گزاره را بگیرید و بگویید: دیدی! خود آمریکاییها هم نگاهی غیر گلوبالیستی و ملیگرایانه دارند! و من خواهم گفت: چه میگویی برادر مگر من آمریکاییام؟ من اگر آمریکایی بودم که الان در حال نوشتن این حرفها نبودم!
در آمریکا یک رابطهی صریح و روشن بین مردم و کشور وجود دارد: مردم مالیات میدهند و حق بیمه میدهند و از دولت خدمات میگیرند و اتفاقا چون در آمریکا مردم مالیات کم میدهند و بیمهها هم گران است، مردم معمولا خدمات خاصی هم نمیگیرند! مسئله در آمریکا این نیست که دولت لیلی به لالای شما بگذارد و نگذارد آب توی دل شما تکان بخورد! نه! نه! مسئله این نیست و لطفی که آمریکا به مردمش میکند و در ایران از این خبرها نیست این است که «کاری به کار شما ندارد و سد راه شما نمیشود» به بیان سادهتر ما را به خیر تو امید نیست، لطف کن شر مرسان!
اما این «شر مرسان» مطلقا چیز کمی نیست! خیلی مهم است که دولتی به مردمش شر نرساند! چیزی که ما در ایران از وجودش محروم هستیم.
و حالا در شرایطی که دولت به شما شری نمیرساند و کاری به کار شما ندارد و اصطلاحا چوب لای چرخ شما نمیگذارد: شما یا آدم بیعرضه و بیاستعدادی هستید که تبدیل میشوید به یک بیخانمان و یا فردی که خانه و ماشینش به خاطر عدم پرداخت قسطهای بانک دمبهدم مصادره میشود. (این عرضه هم مفهوم پیچیدهای دارد. فرض کنید حسن شماعیزاده که به هر حال فردی باهوش و آهنگسازی قابل قبول است میگوید ۳ بار خانهام را در آمریکا مصادره کردهاند که یعنی اعتراف به اینکه با وجود شغل و مهارت تخصصی بالا فردی بیعرضه است.) اما حالت دوم این است که شما فردی باعرضه، پرتلاش و بااستعداد هستید، آنوقت تازه متوجه تفاوت ایران و آمریکا میشوید. فردی مثل مارک زاکربرگ در آمریکا جایگاهی دارد که در آن جایگاه میتواند از جایگاهی بالاتر از رییسجمهور آمریکا با او رایزنی کند. اینجا اما یک بسیجی ۳۰ ساله میتواند گوش مدیرعامل آپارات و سراوا را جوری بپیچاند که دردش تا آخر عمر از یاد این افراد نخبه نرود و یا بدتر از آن یک روزه حکم تعلیق و لغو مجوز و فیلتر شدن آنها را بگیرد! بله تفاوت اینجاست و اینجاست که جملهی کندی در ایران بیمعنا میشود!
در ضمن در موردِ خود کندی: او احتمالا برای آمریکا کاری نکرد، جز ماجرای قائلهی موشکی با روسها در خلیج خوکهای کوبا که ماجرای جنگ هستهای را منتفی کرد. در عوض خودش و اصطلاحا هفت پشتش، خصوصا همسرش ژاکلین کندی و برادرش رابرت کندی، از قبل ریاست جمهوری او بر آمریکا، بسیار خوردند و بردند. خودِ ژاکلین فقط در یک فقره فرش بسیار نفیسی از شاه دستخوش گرفت، در صورتی که شاه شخصا از کندی و طبیعتا همسرش متنفر بود و این هدیه را فقط در قالب نوعی «هوای ما رو داشته باشین تو رو خدا» تقدیم او کرد. در واقع فقط به خاطر اینکه شوهرش رییس جمهور آمریکا بود. ژاکلین بعد از مرگ همسرش به ازدواج اوناسیس میلیاردر یونانی درآمد و عمر را در مهمانیهای مجلل گذراند! و رابرت هم در عین نالایقی انواع پستهای مهم سیاسی را اشغال میکرد. خود جان هم که به اعتبار رییس جمهور بودنش مرلین مونرو را تور کرد و هنوز هم نوه و نتیجههای اینها در آمریکا پست و سمت میگیرند و تازه آقای کندی میگوید: «نپرس آمریکا برای تو چه کرده؛ بگو تو برای آمریکا چه کردهای!» لامصب دیگر آمریکا باید برای شما چه میکرد؟
در ضمن گلوبالیسم نسخهای مناسب برای مردمان کنونی ایران است؛ نه اینکه ذاتا خوب باشد. رویکردهای سیاسی که اصلا ذات ندارند! گلوبالیسم برای یک کشور بدبخت و بدهکار با مردمانی که نیاز به ارتباط با جهان توسعه یافته دارند خوب است در حالی که شاید برای کشورهای قدرتمند و طلبکار مناسب نباشد. آدم یاد افرادی میافتد که از کشوری جهان سومی به کشوری توسعهیافته مهاجرت و در آنجا پیشرفت میکنند و به نان و نوایی میرسند و بعد خود در جایگاه فردی متنفذ در جامعهی میزبان، از سیاستهای ضدمهاجرتی دفاع میکنند. بله! چنین است. تمایل به گلوبالیسم برای نسل جوانِ ایرانِ فعلی مطلوب و مفید است.
به عکس پست که نمیدانم کدام شیر پاکخوردهای طراحی کرده توجه کنید: همه بدند و میخواهند ما را تکه و پاره کنند و در عوض چقدر خوبیم ما! با این وجود در حال حاضر نیروهای هیچ کشوری در کشور ما نیست و در عوض نیروهای ما در بسیاری از کشورها حضور دارند!
حتما بخوانید:
همچنین بخوانید:
مشکل از من است یا بقیه؟/ اگر این ۶ اخلاق سمی را دارید پس مشکل حتما از شماست!
چگونه با موسیقی کیفیت زندگیمان را افزایش دهیم؟/ صدا درمانی از طریق موسیقی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اندکی سکوت؛ بگذارید گفتوگو شکل بگیرد
مطلبی دیگر از این انتشارات
کهن الگوهای جنسیتی و قهرمانی: چطور با کهن الگوها داستان بنویسیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
با ذهن بیشتحلیلگر خود چه کار کنیم؟ + ۵ مشکل و ۵ راهحل