سندبادی که بایا شد!


چند سال پیش در پلت‌فرمی کار می‌کردم که به پشتوانه‌ی مدیران خارجی قصد داشت طی ۶ ماه ۵۰ درصد از سهم بازار اسنپ‌فود را از آن خود کند! این ادعا مانند این بود که ایران در جام جهانی برای خود شانس قهرمانی قائل شود! همین‌قدر خنده‌دار. اما چون از دهان افرادی جدی و بااعتماد‌به‌نفس درآمده بود و البته من در آنجا کار می‌کردم به آن نخندیدم؛ با این حال اگرچه همانند جغدی شوم، در همان زمان هشدار دادم که «بعید است! من که چشمم آب نمی‌خورد!» این دیواری بود که چون که خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج.

این کسب‌وکاری بود که نطفه‌اش به اشتباه بسته شده بود، کسب‌وکاری که اصلا تولدش اشتباه بود. کسب‌وکاری مبتنی بر جاه‌طلبی، اعتمادبه‌نفس کاذب و عجولی مختص دوران جوانی. کسب‌وکاری که حرص و طمع و عدم واقع‌بینی آن را محکوم به ورشکستگی می‌کند. کسب‌وکاری که آمده است پول‌ها را به باد بدهد و برود!

اما از این مقدمه برسیم به سندباد. یک تاکسی آنلاین نوظهور. سوال اینجاست: آیا بازار تاکسیهای آنلاین ایران کشش یک بازیگر دیگر را دارد؟ این پرسشی است که وقتی با نام تازه‌واردی به نام سندباد مواجه میشوید باید از خود بپرسید. پرسشی که احتمالا پاسخهای مسئولان این شرکت شرکت به آن با پاسخهای کارشناسان اکوسیستم استارتاپی تفاوت‌های زیادی داشته باشد.

شاید بد نباشــد بدانید همین حالا که در خیابانهای شهر تنها اسنپ و تپسی به چشم می‌آید، روی کاغذ بیش از 70 شرکت فعال اینترنتی در حوزه حمل‌ونقل مسافر درون و برون شهری داریم! آماری که بیش از اینکه از ظرفیتهای این حوزه پرپول خبر بدهد از تعدد شکستهای استارتاپی‌های این حوزه میگوید.

در سالهای گذشته و بعد از گل کردن کسب‌وکار دو برند برتر حوزه حمل و نقل اینترنتی ایران یعنی اسنپ و تپسی، خیلی‌ها به صرافت افتادند با بالا آوردن یک سایت و راه‌اندازی یک اپلیکیشن سهمی از این بازار چند ده‌هزار میلیارد تومانی ببرند. اما ســهم بردن از بازار حمل و نقل به راحتی و شــیرینی رویای آن و یا راه‌اندازی یک وبسایت و یک اپلیکیشن نیست. در گوشه و کنار کشور و از تبریز تا ایلام و بوشــهر ما هنوز هم استارتاپهایی داریم که اگر به سایتشان سر بزنید ادعای رقابت با اسنپ و تپسی و ارائه خدمت به مسافران درون شهری را دارند. اما این استارتاپها حداقل بیش از دو سال است که مرده‌اند! یا به عبارت بهتر اصلا متولد نشده‌اند که بخواهند بمیرند! از قونقا در تبریز تا تاکساب در بوشهر و ایکب در ایلام و دینگ در تهران و کرج که حتی در تبلیغات وسیع بیلبوردی‌اش از علی دایی هم استفاده کرده بود؛ مدتهاست که تسلط اسنپ و تپسی بر بازار اینترنتی حمل و نقل همه آنها را به تعطیلی کشانده و دیگر جز نام و لوگو و یک وبسایت متروکه خبری از آنها نیست.

حالا در این فضا که قدیمی‌هایی که برخی از آنها قبل و یا همزمان با دو بازیگر اصلی این حوزه کار خود را شروع کرده بودند مرده‌اند و نیستند، چطور سندباد میخواهد سهم بازار بگیرد؟ با کدام مزیت رقابتی؟

دانه پاشیدن برای رانندگان کافی نیست!

واقعیت این است که بازی تاکسیهای اینترنتی بازی تعریف مزیت و جذابیت برای کاربران است. برای کسب‌وکارهایی که برخی از آنها رکوردهایی چون 3 میلیون سفر روزانه را هم زده‌اند جذب کاربر اســت که اهمیت دارد وگرنه مدتهاست که همه به این نتیجه رســیده‌اند تقریبا بیشتر رانندگان فعال در این صنعت تمامی اپلیکیشنهای زنده و مرده تاکسی اینترنتی را روی گوشی خود دارند. جذب راننده اگرچه یک چالش جدی در ابتدای راه‌اندازی این کســب‌وکارها بوده اما حالا دعوا و نبرد اصلی بر سر جذب کاربران است. تا حدی که برخلاف دو سال پیش که بنرها و ماشینهای اسنپ و تپسی میادین اصلی شهر را قرق کرده بود تا از راننــدگان متقاضی ثبت‌نام کنند حــالا دیگر خبری از ثبت‌نام کنار خیابانی رانندگان هم نیســت. اما بیلبوردها برای جذب بیشتر کاربران مدام بالا میروند.

از طرفی حتی اگر استراتژی «سندباد» مبنی بر بیمه و بازنشستگی رانندگان جواب بدهد، این به ظاهر مزیت رقابتی در میان‌مدت و بلندمدت به ضرر این شرکت نوپا خواهد بود. چرا که سندباد به تعداد زیادی راننده احتیاج دارد، رانندگانی که لازم است آن‌ها را برای مدتی مدید بیمه کند و این سود این شرکت را با توجه به هدف این شرکت که جذب رانندگان انبوه است، بسیار کاهش خواهد داد. در واقع این استراتژی بر ضد خودش عمل خواهد کرد و از همین حالا محکوم به شکست است.

دیگر اینکه سندباد که در حال حاضر جز یک وبســایت و لندینگ پیج ساده چیزی دیگری از آن در دنیای وب دیده نمیشود چطور میخواهد با مزیتی به نام بیمه و بازنشستگی برای رانندگان، دو کســب و کار قدرقدرت اسنپ و تپسی را به چالش بکشد؟ در بازاری که اغلب رانندگان به عنوان شغل دوم و سوم وارد آن میشوند چقدر سندباد شانس دارد؟ پاسخ بیرحمانه و بدبینانه فعلا این است: همانقدر که بایا موفق شد احتمالا سندباد هم موفق خواهد شد!


بایا که تبلیغات اعصاب‌خوردکن آن با نقش‌آ‌فرینی سیامک انصاری هنوز در اذهان مانده است، کسب‌وکاری بود که درست به شیوه سندباد به یک‌باره با تبلیغات و هیاهوی زیاد در حوزه خرده‌فروشی قد علم کرد و ادعای گرفتن بازار را داشت. اما وقتی به سایت آن سر میزدید با یک کسب‌وکار و طراحی یکشبه و عجولانه مواجه میشدید که جز ناامیدی و ابهام چیزی عایدتان نمی‌کرد. انگار که جوانی خام بدمستی کرده باشد و سروصدا و قیل‌و‌قال بیهوده‌اش برای مدتی مزاحم استراحت شما شده باشد.

شمایل وبسایت و نحوه ورود و مارکتینگ ســندباد دقیقا فعالان اکوسیستم استارتاپی را به یاد بایا انداخته است. کسب‌وکاری که دیگر از آن خبری نیست. انگار آمده بود پول‌ها را بر باد بدهد و برود. برود و خاطره‌ای از ناکامی برجای بگذارد.

بازی فراتر از یک وبسایت وردپرسی و چند کمپین تبلیغاتی است

همین هفته گذشته بود که در نشست خبری تپسی اعلام شد ارزش این شرکت اینترنتی حوزه حمل و نقل شهری توسط کارشناســان بازار سرمایه بیش از 1700میلیارد تومان برآورد شده و این شرکت به زودی روی تابلوی فرابورس خواهد رفت. در بازاری که عدد و رقمها در این مقیاس هستند سخت است با یک سایت و یک تگلاین ساده، با تکیه بر بیمه رانندگان و نهایتا قرارداد با یک هنرپیشه یا ورزشکار به عنوان سفیر تبلیغاتی، بتوان رقابتی جدی‌ رقم زد.

میتوان حدس زد که احتمالا مسئولان سندباد به شیوه‌ای شرکتی و غیراســتارتاپی و از بخش ســنتی اقتصاد ورود یک‌شــبه‌ای به این حوزه کرده‌اند. شاید پشت گرم به وعده‌هایی نسیه که در راستای برچیدن انحصار تپسی و اسنپ به آن‌ها داده شده است. اگر حتی سندباد و بنیانگذاران و مدیرانش از سمت نهادهای دولتی و خصولتی و با جیب پر هم آمده باشند باز هم تجربه‌های مشابه زیادی پیشروی اکوسیستم استارتاپی از این شکل ورود قرار دارد که میتوان بر اساس آنها پیش‌بینی سرنوشت سندباد را کرد.

نباید فراموش کرد که همین سه چهار ســال پیش بود که کارپینو با حمایت بی‌چون و چرای شهرداری تهران آمد تا اسنپ و تپسی را زمینگیر کند. من همان زمان در پستی در سایت بکوش و با عنوان «کارپینو؛ هیاهویی برای هیچ» از آغاز، سرانجام تلخ این کسب‌وکار را پیش‌بینی کردم.

اکنون کارپینو هم به یک تجربه شکســت‌خورده از ورود سنتی‌ها و خصولتی‌ها به حوزه‌ای که تعریف ارزش افزوده برای کاربران حرف اول و آخر را در آن میزند تبدیل شده است.

در نهایت مهم است بدانیم راه‌اندازی کسب‌وکار، خصوصا استارتاپ، خرج کردن چند میلیارد پول بی‌زبان برای تبلیغات پرزرق و برق نیست. رشد کسب‌وکار ارتباطی به حضور تبلیغاتی چهره‌های معروف در کلیپ‌هایی که از صدا و سیما پخش می‌شود ندارد. حتی تضمین‌ها و وعده‌های مدیران دولتی چشم‌اندازی از موفقیت را پیش‌روی استارتاپ‌هایی که قصد دارند ره هزارساله را یک‌شبه بروند، قرار نمی‌دهد. کسب‌وکار نوین اصولا با رویکردهای رانتی و میان‌بر محور رابطه‌ای ندارد. لازم است ارزش افزوده‌ای قابل‌توجه و واقعی برای مخاطبان ایجاد شود به شرطی که رقبای پیش‌کسوت این ارزش را اشباع نکرده باشند و البته ارزش افزوده موردنظر در بلندمت باعث ضرر مالی کسب‌وکار نشود.



همچنین بخوانید:

درباره امین‌الضرب و ۷ کارآفرین برتر ایرانی که امسال نشان «امین‌الضرب» گرفتند

۳ راز شبکه‌سازی قدرتمند: آیا مهره‌ی ماری در کار است؟!

نجات یافتن از مسیر انحرافی: روی خودت حساب کن، نه مزیت رقابتی!