Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

آیا شما هم سگتون رو پوشک می‌کنید؟!

مقدمه:

اگر یادتان باشد اعتراف کردم که در ایّام کودکی، گهگاهی حیوان آزاری کرده‌ام ولی امروز مدافع حقوق حیوانات هستم تا جایی که حتی فاصله‌ی زیادی با گیاهخوار شدن ندارم. امّا گاهی از خودم‌ می‌پرسم دفاع از حقوق حیوانات، به جای خودش، حالا بگو چه‌قدر به فکر حقوق انسانات(!) هستی؟ متاسفانه جواب درخشانی برای این پرسش ندارم.

در یک ماه اخیر، شاهد ماجراهای زیادی بودم، اما در میان آن‌ها چند ماجرا بیش از بقیه، ذهن مرا به خودشان مشغول کردند. برویم سراغ دو مورد از آن‌ها:

شرح ماجرای اول: (زمان وقوع: حوالی نیمه‌ی خرداد ۱۴۰۰)

رفته‌ام به مغازه دامپزشکی تا برای جوجه‌های بیمارم، ویتامین و برای اسهال نوزاد شترم، آنتی‌بیوتیک بگیرم. قبل از من، مردی لاغراندام، سیاه‌پوش و خوش برخورد در حال خرید بود. توله‌سگی داخل یک کارتن کوچک، بغل یک پسر نوجوان قرار داشت که کمی بعد متوجه شدم پسر همان سیاه‌پوش است. سیاه‌پوش برای آن توله‌سگ، پوشک، غذای مقوّی، داروی یبوست، شامپو، آنتی‌بیوتیک، مسواک، خمیردندان، قرص برای خوابیدن سگ در سفر هوایی‌ و چند چیز دیگر خرید. مجموع خریدش هفتصدهزار و خرده‌ای تومان شد. یادم است وقتی سیاه‌پوش پوشک سگ درخواست کرد، فروشنده گفت از شصت هزار تومن پوشک دارد تا نزدیک به دویست هزار تومان و سیاه‌پوش بهترین و گرانترین آن را خرید تا اگر خوب بود بعداً بیایید و چند بسته‌ی دیگر از همان بگیرد.

این ماجرا هنوز کمی ادامه دارد. بقیه را بعد از شرح ماجرای دوم، خواهم نوشت.

شرح ماجرای دوم: (زمان وقوع: حدود یک هفته پیش)

دوست و همکاری که برای یک خیریه کار می‌کند از پیرزنی گفت که چهار فرزند بالغِ معلول دارد. وقتی این را گفت من سوالی پرسیدم که شاید سوال شما هم باشد. البته بنده از جوابی که دوستم به آن سوال داد، سخت شرمنده شدم. پرسیدم: «وقتی فرزند اول و دوم معلول شدند، آخر چرا باید فرزندان دیگر را به دنیا می‌آورد؟» دوستم جواب داد: «ما هیچ وقت مردم را به خاطر شرایطی که دارند زیر سوال نمی‌بریم و آنها را بازخواست نمی‌کنیم. ما وظیفه‌مان فقط کمک کردن و دستگیری از آنها است، نه بازجویی از آن‌ها.»

دوستم گفت: «پیرزن در خرج خورد و خوراک خودش و فرزندان معلولش مانده است. ولی از خرج خورد و خوراک بدتر، هزینه‌ی پوشک‌هایی است که باید برای فرزندان معلولش مصرف کند که از خود هیچ اختیاری ندارند. پیرزن برای صرفه‌جویی یک پوشک بزرگسال را نصف می‌کند وهر بار، برای هر کدام از فرزندانش یک پوشک نصفه می‌گذارد.»

بعد از این ماجرا رفتم سراغ دیجی‌کالا تا ببینم قیمت پوشک بزرگسال چند است؟ ارزانترین پوشک بزرگسال موجود در این سایت، صد و ده هزار تومان بود که فقط ده پوشک در آن قرار داشت. با خودم حساب کردم اگر پیر‌زن هر هشت ساعت، یکبار، پوشک نصفه‌ی فرزندانش را عوض کند، در یک شبانه‌روز باید شش پوشک مصرف کند و این یعنی این که در سی شبانه‌روز (یک ماه) باید صد و هشتاد پوشک مصرف کند. صد و هشتاد پوشک یعنی هجده بسته‌ی ده‌تایی که قیمت آنها چیزی نزدیک به دو میلیون تومان می‌شود. اگر این بنده خدا تمکن مالی داشت این مبلغ برای مصرف پوشک درسته، به چهار میلیون تومان هم می‌رسید. ای وای بر فقر! ای وای کمی یار و یاور!

پیر‌زن تنها، بینوا و بی‌کس در عین دست و پنجه نرم کردن با فقر و نداری، با فرزندانی که باید در آن سن و سال، کمک حالش باشند ولی به علت معلولیت نمی‌توانند هم بایستی سر و کلّه بزند. پیرزنی که خودش نیاز دارد تا کسی به فریادش برسد، شده است فریادرس چهار فرزندش. چه کسی می‌تواند ادعا کند که قادر است وضعیت این پیرزن را درک کند؟ دوستم می‌گفت: ما فقط هفته‌ای یک بار، پنج تا غذای گرم رایگان به این بنده خدا می‌دهیم و کمی هم کمک نقدی که فقط بتواند شکم خودش و فرزندانش را در حد بخور و نمیر، سیر کند. تعداد محرومان اینقدر زیاد است که پولی که جمع می‌کنیم بیشتر از این کفاف نمی‌دهد.

بقیه‌ی ماجرای اول:

بعد از آن حساب و کتاب تاسف‌بار، یادم آمد که در آن مغازه‌ی دامپزشکی، سگی که داخل کارتن را کمی نوازش کردم و خطاب به او گفتم: «خوش به حالت که گیر همچون صاحب خوبی افتاده‌ای، همین الان که صاحب تو دارد برای تو چیزهای خوب‌خوب می‌خرد، خیلی از سگ‌های بی‌صاحب هستند که از گرسنگی و تشنگی دارند شکم به خاک می‌مالند. سیاه‌پوش، مرا چپ‌چپ نگاه کرد و لبخند تلخ و زهرآلودی زد. به گمانم خوشش نیامد که بدون اجازه دارم با سگش صحبت و خاطرش را با منّت گذاشتن بر سرش، مکدّر می‌کنم. شاید هم ترسید با لمس کردن من، سگش کرونا بگیرد و تلف شود.

درگیری‌های ذهنی ناشی از این دو ماجرا:

می‌دانم که انسان و حیوان هر کدام جایگاه خاص خودشان را دارند و هر کدام در جایگاه خودشان، قابل احترام هستند. می‌دانم که نباید شرایط یک توله سگ را با شرایط پنج انسان، مقایسه کنم. امّا بدون قیاس چگونه می‌توانم به عمق فاجعه دست یابم؟ مقایسه‌ی توله سگی که عضوی از یک خانواده شده است و زندگی در شرایط یک انسان را دارد تجربه می‌کند با پنج انسانی که از حداقل‌های یک زندگی انسانی، محروم هستند و در حال تجربه‌ی زندگی در شرایط ... هستند!

آیا سیاه‌پوش از وجود زندگی‌های فلج و قطع نخاعی‌یی مانند زندگی پیرزن و فرزندان معلول او با خبر است؟ آیا اگر با خبر باشد، مسئولیتی در قبال او دارد یا خیر؟ آیا پیرزن از وجود زندگی‌هایی مانند زندگی آن سگ با خبر است؟ اگر با خبر شود چه واکنشی نشان می‌دهد؟ آیا چون وضعیت برخی مانند وضعیت آن پیرزن است، باید بی‌خیال حیوانات شویم و فقط به فکر رونق زندگی امثال آن پیرزن باشیم؟ آیا نمی‌شود همان‌طور که برای مادرانی که چهارقلو زایمان کنند، حمایت‌هایی در نظر گرفته می‌شود، برای خانواده‌هایی که دارای چهار فرزند معلول هستند نیز، حمایت‌هایی در نظر گرفته شود؟ آیا نمی‌شود رسیدگی به فرزندان معلول پیرزن را سازمانی مثل بهزیستی به عهده بگیرد؟ ای مسئولینِ بُرج‌نشین و شاسی‌بلندسوار! امثال این وضعیت به دلیل بی‌مسئولیتی و بی‌لیاقتی برخی از شماها پیش آمده است، آیا اگر یک جو غیرت داشتید، نباید از شرم و خجالت دق می‌کردید؟ می‌شود بگویید وجدانتان را در کدامین گورستان، به خاک سپرده‌اید؟!

از تماشای این که برخی از سگ‌ها، دارند زندگی در شرایط انسان‌ها را تجربه می‌کنند و پاره‌ای از انسان‌ها، زندگی در شرایط سگ‌ها را، مثل خر در گلِ حیرت، فرومانده‌ام!

دوستان علاقه‌مند به "نوشتن"! به گاهنامه‌ی شماره بیست، سر بزنید و برای موضوعات مطرح شده در آن مطلب بنویسید و در صورت برنده‌شدن، کتاب جایزه بگیرید. چشم به هم بزنید شهریور تمام شده‌، پس لطفاً بجنبید!
https://virgool.io/dastan22/%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%DB%B2%DB%B0-lsycdsh90bkk
اگر وقت دارید: به نوشته‌های هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسم‌ِ‌الله.
حُسن ختام:
https://www.aparat.com/v/E7uB8?playlist=931021
طرز پوشک کردن سگ و گربهلباس سر همی سگ و گربهسگ روزی چند بار اجابت مزاج می‌کندزندگی انسان‌ها در شرایط سگ‌ها بلکه بدتر از آن‌هازندگی سگ‌ها در شرایط انسان‌ها بلکه بهتر از آن‌ها
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید