عاشق سفر هستم با این که قبلا عاشق برنامه نویسی بودم !
سفرنامه روستا خفر(khafr) - منطقه دنا (قسمت آخر)
بالاخره به قسمت آخر سفر به خفر رسیدیم ، قسمت های قبلی سفرنامه خفر :
#خفر و #سفر-دنا و #دنا را دنبال کنید.
بعد از اینکه رفتیم خانه کوهنوردی ، از شدت خستگی توانی برای راه رفتن نداشتیم و همین طور روی تختهای
خانه کوهنوردی افتادیم.دیگه شب بود و شام را آماده کردیم و خوردیم.
یه نگاه به هم کردیم و گفتیم که فردا صبح برمیگردیم اصفهان ، پس وسایل را جمع کردیم تا صبح بدون فوت وقت با ماشین برگردیم.
ساعت موبایل رو روی ساعت 6 تنظیم کردم و خوابیدیم.
صبح بلند شدیم و صبحانه خوردیم.قهوه را درست کردم و خوردیم.
به دوستم گفتم،حیف که پامون درد می کنه و نشد بریم سمت دشت آسمانی....
اونم گفت آره انشاالله دفعه بعد ....
بعد من با شوخی گفتم حال داری بریم دشت آسمونی ؟!
اونم با کمال تعجب گفت ، بریم !!!!!
پاهام درد میکرد ولی با شوق و ذوق گفتم برو بریم ....
خلاصه وسایل مورد نیاز را برداشتیم و از خانه کوهنوردی رفتیم بیرون.
به پایین روستا رسیدیم و از سربالایی که در روز اول پیدا کرده بودیم رفتیم بالا تا به اول مسیر دشت آسمانی رسیدیم.
دشت آسمانی ، دشت بسیار زیبایی هست که در دامنه شمالی رشته کوه دنا قرار دارد و به دلیل وجود گل ها و گیاهان فراوان مشهور است.عشایر هم در آنجا هستند و از این سرسبزی نهایت استفاده را می برند.پشت دشت آسمان شهر سی سخت قرار دارد.در حقیقت مرز این دو استان با کوه های دنا مشخص می شود.
مسیر دسترسی از روستا خفر به دشت آسمانی ، حدودا 8 کیلومتر است.
البته مسیری هم از جاده گردنه بیژن دارد که به قسمت شرقی دشت آسمانی می رود.
همچنین چرای بیش از حد دام و ورود خارج از ظرفیت دام به این منطقه بسیار مشهود بود و اگر سازمان های محیط زیست اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد دست روی دست بگذارند ، به زودی شاهد فرسایش خاک آنجا خواهیم بود.
اول مسیر شیب روبه بالایی دارد و در نزدیکی باغ های سیب و زرآلود قرار گرفته که زیبایی و چشم انداز خوبی دارد.به اوایل مسیر که رسیدیم ، نمای بازی از روستای خفر پیدا بود.
منم از فرصت استفاده می کردم و هم عکس میگرفتم و هم نگاهی به Track مسیر می انداختم.Track مسیر را روی Google Earth خودم به صورت دستی مشخص کرده بودم برای همین دقت کافی نداشت و بعضی از اوقات به بیراهه می رفتیم. برای همین اون قسمت های مسیر را با حسّ ششم پیش می رفتیم.
مسیر شامل دو بخش بود.ما تازه در بخش اول مسیر بودیم.
تا اینکه به یک چوپان خوش اخلاق رسیدیم.از او سوال کردیم ، دشت آسمانی کدوم طرف هست ؟ اول یک نگاهی به ما کرد و گفت خودتون دوتا می خواهید برید ؟ گفتیم بله . گفت که مواظب باشید ولی همین آبراهه را ادامه بدهید ، و بعد از اونجایی که آب تمام میشود به سمت چپ بروید و از دامنه کوه بالا برید.بعد از اون دشت آسمانی هست.
از او خداحافظی کردیم و ادامه دادیم.به خاطر اینکه صبح دیر راه افتاده بودیم ، هوا داشت کم کم گرم می شد ، برای همین به هر چشمه ای که میرسیدیم ، پاهایمان را از کفش بیرون می آوردیم و در آب می گذاشتیم.بعد دوباره ادامه می دادیم.
همین طور که می گذشتیم ، به چادرهای عشایر میرسیدیم که در پایین دست مسیر ما بودند.البته خیلی از ما دور بودند.به یک آبراهه ی دیگر رسیدیم و از آنجا شیب مسیر رو به پایین بود و ما هم از هر شیب روبه پایینی خوشحال می شدیم.?
مسیر را آرام آرام ادامه دادیم به پایین یک کوه رسیدیم.اینجا بخش دوم مسیر که در Google Earth مشخص کرده بودم شروع میشد.
ولی یک مشکلی بود ....
مسیری که من مشخص کرده بودم از یک شیب بسیار زیاد می گذشت که معلوم بود یک مسیر آب فصلی هست ولی بعید می دونم با اون خستگی که داشتیم می توانستیم 100 متر هم در آن پیش برویم !
دوستم گفت که بیا از سمت چپ بریم...
مسیر سمت چپ هم به بالای همان کوه می رفت و پشت آن دشت آسمانی شروع می شد.
مسیر پر پیچ و خمی بود ولی پر از گل های رنگی ...
صدا دسته زیادی زنبور را به راحتی می شنیدیم و معلوم بود خیلی خوشحال هستند ..?
پوشش گیاهی این قسمت از مسیر ، بیشتر علفی بود و نهایتا چند درخچه ی بادام وحشی از آنها بلندتر بودند.
بعد از هر دو یا سه پیچ ، چند ثانیه استراحت می کردیم و آب می نوشیدیم.چرا که دیگر ساعت نزدیک ظهر شده بود و آفتاب کوهستان هم لطف زیادی نسبت به ما داشت ?
بالاخره با هر زحمتی که شد به بالای کوه رسیدیم.از آنجا یک مسیر به سمت چپ می رفت که معلوم بود برای عشایر سمت گردنه بیژن است و مسیر دوم هم ادامه همین مسیر دشت آسمانی.
مسیر را ادامه دادیم...
حالا به اول دشت آسمانی رسیده بودیم.منطقه فوق العاده ای بود.چون ظهر بود قرار شد هم آب پیدا کنیم و هم جایی را برای صرف ناهار.
رفتیم جلوتر ، یک تپه را دور زدیم و در سمت راست به یک برف چال بزرگ رسیدیم.آب مسیری را از هر دو طرف آن باز کرده بود.برف تمیزی بود و ما قمقمه ها پرکردیم.
از همه ی قسمت های آن آب چکه می کرد و چند ثانیه کافی بود تا خیس شوید.قرار شد با سرعت هرچه تمامتر از زیر آن عبور کنیم.
خیس شدیم ولی خیلی کیف داد.
آن طرف این چال برف ، شوید کوهی رشد کرده بود که حدود 5 تا دسته کوچک چیدیم تا بخوریم.عطر فوقالعاده ای داشت از طرفی هم املاح بدنمان را تامین میکرد.
در راه آمدن به این چال برف یک تکه بزرگ سنگ که در زیر آن جایی برای نشتن بود پیدا کرده بودیم.
برگشتیم همانجا و بعد از تمیز کردن زیر آن ، سفره را پهن کردیم و ناهار را نوش جان کردیم
مساحت آن حدودا 2 متر مربع بود و دوتا آدم 170 سانتی متری خود را در آن جا دادند??
چشم ها را بستیم و هرچند سنگ ها در کمرمان فرو میرفت ولی فضا اکسیژن خالص بود و وجودمان سرحال بود.
از این موضوع که آمده بودیم اینجا خیلی خیلی خوشحال بودیم و از این موضوع که باید اینجا را ترک کنیم ، ناراحت ناراحت !
ساعت حدودا 3:45 بعد از ظهر بود که راه افتادیم.هوا هنوز گرم بود ولی قابل تحمل.
همین طور ادامه دادیم و مسیر که حالا برایمان آشنا بود را به سمت پایین ادامه دایم از آن کوه پر پیچ و خم هم پایین آمدیم تا به اولین چادر عشایری که دیده بودیم رسیدیم.
از آنجا یک مسیر دیگر پیدا کردیم ، جلوتر که رفتیم یکی از بومی های آنجا مسیر روستا را پرسیدیم.مسیر دیگری به ما نشان داد که هم هموار بود هم شیب کمی داشت.خوشحال شدیم و ادامه دادیم.
ساعت حدودا 5 بود که در سایه درختی استراحت کردیم و پس از کمی صحبت با یک پسر چوبان و نوشیدن آب برف ! به طرف روستا حرکت کردیم.
ساعت حدودا 7 بود که به روستا رسیدیم و به سمت خانه کوهنوردی برگشتیم....
شام جایتان خالی ، عدس پلو با دوغ خوردیم ، وسایل را جمع و جور کردیم و در ماشین گذاشتیم و فقط وسایل خواب را نگه داشتیم.
با خانه کوهنوردی هم تسویه حساب کردیم
و با آرامش هرچه تمام خوابیدیم.راحت تر از چیزی که فکرش را بکنیم.
صبح زود هم به سمت اصفهان حرکت کردیم. نزدیک ظهر بود که به اصفهان رسیدیم.
چند تا تجربه و پیشنهاد ....
- روستای خفر دارای یک طبیعت کوهستانی هست ، پس هم در موقع مناسب سفر کنید و هم شرایط جسمی مناسبی داشته باشید.
- آنتن دهی در روستای خفر ، کم و بیش خوبه ولی ایرانسل به درستی خط نمی دهد.در کوه ها و دشت های اطراف هم که تقریبا هیچ سیمکارتی آنتن نمی دهد.
- در اواسط بهار و اوایل تابستان ، مراقب چال برف ها باشید.چراکه سال پیش یک نفر در میان آنها سقوط کرد و در عمق چند متری فرو رفته بود و بعد از چند روز هلال احمر جسد او را پیدا کرد.
- از روشن کردن آتش در مناطق کوهستانی جداخودداری کنید چراکه طبیعت منطقه بسیار شکننده است و به خاطر پوشش علفی و همچنین باغ های موجود در آنجا به راحتی آتش می گیرد.بهتر از گاز کوهنوردی همراه داشته باشید.
- تنهایی هم به سمت قله به خصوص قاشمستان و حوض دال نرید.جانپناه هم که فقط یک سرپناه است و انتظار زیادی نداشته باشید.
- خرید سوغات فراموش نشود ( لبنیات - گیاهان دارویی - زردآلو خشک)
- اکثر مغازه های روستا تا ظهر باز هستند.
- در فصل سفر به آنجا نگران محل اقامت تان نباشید.
- معاشرت با مردم محلی می تواند تجربه سفر شما به حساب بیاید پس فراموش نکنید.
منطقه دنا ، یک منطقه حفاظت شده و در خطر هست ، به همین دلیل هرگونه شکار ، بریدن درختان و از بین بردن گیاهان تخلف به حساب می آید و مورد برخورد محیط بانی قرار میگیرید.
اطلاعات مورد نیاز گردشگری
- مسافت روستا تا دشت آسمانی : حداقل 8 کیومتر
- مسافت روستا تا جانپاه قله قاشمستان : حدود 8 کیومتر
- مسافت روستا تا آبشار خفر و چشمه سید محمد: حدود 8 کیلومتر
- مسافت آبشار خفر تا یخچال های پایین دست قله پوتک : حدود 3 کیلومتر
اطلاعات تماس
- تلفن خانه کوهنوردی خفر : 09133085035
- تلفن شرکت گردشگری دنانوردان (آقای موسوی) : 09130251720 و 03153574145
اطلاعات تماس من
برای تماس با من می توانید از تلگرام و ایمیل استفاده کنید.
امیدوارم از این سفرنامه استفاده کرده باشید.اگر به این روستا سفر کردید ، حتما بهم بگید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سفرنامه روستا خفر(khafr) - منطقه دنا (قسمت اول)
مطلبی دیگر از این انتشارات
من یک حامی محیط زیست هستم ! شما چطور ؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تفاوت ما و خارجی ها در مدیریت مناطق طبیعی