در حال یادگیری دانشها یا در حال جمعآوری کتابها؟
سَرَک کِشِ مهربان: قسمت اول (۵ نوشته که خواندنشان می ارزه)
به نام خدا.
سلام.
راستش این روزا تو حال و هوای این نیستم که مطالب خودم رو کامل و منتشر کنم، خب چرا سَرَک نکشم تو نوشته های بقیه و یه چیزایی راجبشان نگم و به بهتر خوانده شدنشان یه کمک کوچیک نکنم؟
البته اون «مهربان» رو هم به این خاطر اضافه کردم که از اول بگم که من فقط «گوشه» های مثبتِ نوشته ها رو در نظر میگیرم. (به هر حال، من کیَم که ایراد کار بقیه رو بگیرم؟).
چند تا نکته:
- سعی میکنم کل نوشته رو به قول بچه ها لو ندم.
- اگه گوشه های مثبت نوشته های مختلف رو میگم، به این معنی نیست که همه اون نوشته رو قبول دارم، یا اینکه با تمام عقاید نویسندش موافقم، فقط نظر «مهربان» خودم رو راجب اون گوشه ها میگم!
- البته ممکنه خیلی جا ها هم از کل یه نوشته خوشم بیاد و یا حتی با تمام عقاید و نوشته های یه شخصی موافق باشم، که حتماً میگم.
- البته، من چه عددیم که عقاید یکی رو قبول نداشته باشم یا داشته باشم؟
- خلاصه اینکه فقط نظر شخصی خودمه چیزایی که میگم.
برای این قسمت، ۵ تا نوشته رو معرفی میکنم.
نوشته اول:
اولین نوشته، که موضوع اولین قسمت از این سری نوشته ها هست، یکی از نوشته های خانوم حانیه دی جور هست:
ما ایرانی ها بی انصاف هستیم!
به نظر من که بسیار نوشته خوبیه. «گوشه» های مثبت زیادی تو این نوشته هست.
از بین اونها من فقط چند تا رو میگم:
چطور میتوانیم اینقدر بی انصاف باشیم تا تمام رنج ها و خوبی های یک نهاد نظامی کشورمان را با یک بار خطا آن هم خطایی که هنوز معلوم نیست خطا بوده است یا چیز دیگر، کنار بگذاریم؟
ما حقیقتا جماعت بی انصافی هستیم، استادِ از جز به کل رسیدن ایم.
دنبال بهانه برای دیدن یک ضعف و یک خطا برای تعمیم آن به تمام حاکمیت.
بزرگترین بی انصافی ما هم این است که توان جدا کردن نظام از دولت را نداریم. اگر اجراییات و وضع معاش ضعیف است باید مقابلمان نهاد اجرایی کشور باشد نه نهاد ماهیتی ....!
نوشته دوم:
نوشته دوم از آقای امیر گودرزی هست که به نظر من خیلی خوب مینویسه و بسیار هم باهوش و باسواده:
عالم بی عمل
گوشه هایی از این نوشته:
از همون اول با یه خط کش کج داریم می ریم جلو . . . علم رو با روش های سریع تست زنی یاد می گیریم نه با مفهوم و نه در عمل.
مقاله هایی که به قدری فضایی و تخیلی هستند که قابل عملیاتی شدن داخل کشور نیستند و در پایان بهترین افق و آرمانی که تو ذهن خیلی هامون پیدا میشه (( رفتنه )) ! اینکه بری و توی کشوری زندگی و کار کنی که پیشرفتش تنها متکی به جذب نخبه بوده و هست.
اینجا ، تو ایران قشر جویای علم همیشه با یه طرز تفکر مسموم مواجه هستند. طرز تفکری که باعث میشه افراد علم رو یاد بگیرن و عالم اون علم بشن امّا نگاه شون به علم ، نگاه عملی نباشه
نوشته سوم:
نوشته سوم از milad asckary هست که من کلاً با هرچی مینویسه موافقم و عشق میکنم. حقیقت هایی رو میگه که هر ایرانی و به خصوص هر مسلمانی باید بدانه، دمش گرم.
عملیات روانی دشمن علیه سپاه پاسداران
گوشه هایی از این نوشته:
با توجه فعالیتهای سپاه پاسداران، دشمن جدای از مقابله نظامی، با در دست داشتن قدرت رسانهای برتر و قدرتمند تلاش میکند با بیان مقولاتی نظیر «نقض امنیت منطقه، نقض قوانین و امنیت جهانی، تروریسم و حمایت از آن، انزوای جهانی، جنگ طلبی و تلاش برای دست یابی به سلاح هستهای و...» و اصرار بر آنها، چهره سپاه و نیروی قدس را در داخل و خارج کشور مخدوش و منفور جلوه دهند. چیزی که ما در ترور سردار سلیمانی نیز شاهد آن بودیم.
به همین دلیل غالب مأموریتهای نظامی و امنیتی سپاه به ویژه نیروی قدس، در تضاد با سیاست گذاریها و اقدامات غرب و آمریکا به عنوان رهبر استکبار جهانی است. مأموریتهایی نظیر جنگ 33 روز لبنان، پیروزی حماس در نبردهای 22 روزه و هشت روزه، حمایت از سوریه و عراق در جنگ با داعش و.....
حجم بالای عملیات روانی دشمن در فضای مجازی و رسانههای بین المللی علیه سپاه پاسداران، گویای اهمیت و تأثیر گذاری این نهاد ارزشی در سیاست گذاریهای دشمن است. بنابراین تخریب هرچه بیشتر آن از سوی نهادهای رسمی و غیر رسمی داخلی و حتی مردم عادی، قدرت بازدارندگی ما در مقابله حجمه دشمن را ازبین خواهد برد.
نوشته چهارم:
نوشته چهارم رو آقا پارسا اینجاس نوشته که خیلی هم دمش گرمه.
چرا ما ایرانیها رفتاری مثل حملات DoS داریم؟
گوشه هایی از این نوشته:
خب ما سوال رو پرسیدیم و آدم معروفه میاد جواب بده . تا میاد جواب بده ما دوباره یه سوال دیگه میپرسیم حالا این سوال دومیه میتونه همون سوال قبلی باشه با یکم تغییر خیلی مهم نیست سوال جدید میپرسید یا نه.
حالا بررسی کنیم چرا ما ایرانیا بعضی وقتا ناخواسته رفتارمون مثل حملهی منع سرویس میشه؟ اصن از کجا میتونه اومده باشه؟
بیاید یه نگاهی بندازیم به عادت های ما ایرانیا ??
و وقتی سایت این دوستان بالا نمیآد دستمون رو میزاریم رو اون دکمه خوشگله که سریعتر جواب بگیریم و بتونیم اون جنس بنجلی که 3 سال هست فروش نرفته رو با 5 درصد تخفیف بیشتر بگیریم بندازیم گوشه خونه.
دیدی منتظری آسانسور بیاد دکمشم زدین منتظرین بعدی کی میاد دو سه بار دیگه فشار بده که مطمئن شه که آسانسور فهمیده ما منتظرشیم (آخه بعضیا فکر میکنن با تکرار میتونن حرکت الکترون ها تو سیم رو سریع تر کنن خخخخ).
نوشته پنجم:
نوشته پنجم رو هم آقای کورش هادیان عزیز نوشته. البته ما عددی نیستیم که بخوایم آقای دکتر رو معرفی کنیم. اکثر نوشته های آقای دکتر رو دوس دارم و زیبا هستن و باید هم خوانده بشن و هم در عمل اجرا بشن از دید من.
ترکیب ویرانگر نادانی، خشکهمقدسی و نفاق
گوشه هایی از این نوشته:
آنچه به عقل ناقص خود برداشت کردهام، این روزها عدهای با زیرکی آمیخته با شیطنت خطدهی میکنند و گروهی با سادگی آمیخته با مقدسمآبی باور میکنند، میپذیرند، ایراد نمیگیرند، فکر نمیکنند، مطالعه نمیکنند، نمیپرسند و جنجال به راه میاندازند و به گمان خود ادای تکلیف میکنند حال آنکه زیان میرسانند و این چرخهی ملتسوز هر بار به بهانهای تازه تکرار میشود.
وقتی ادعای دیانت باشد اما عقل و فهم نباشد، نتیجهاش میشود اینکه هر یاوه و شایعه و دروغ و تهمتی را با رنگ و لعابی از مقدسبازی باور و تکرار و تکثیر کنیم و به بهای نابودی وحدت و منافع ملی و آبروی این و آن، تنها به ارضای خودخواهی و خودبینی خویش بیندیشیم.
هزار سال پیش، ابنسینا به زیبایی هر چه تمامتر گفته بود:
«هر کس بدون دلیل سخنی را بگوید با بپذیرد، از دایرهی انسانیت خارج شده است.»
بر این مبنا، تکلیف بسیاری از مدعیان روشن است!
خلاصه اینکه خواندن اینها VERY MUCH توصیه میشه.
اینم یه جمله زیبا برای پایان حرف:
مخلصیم، یا علی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نومو! نوشته های موقت در ویرگول، یک ایده جالب و اولین مثال
مطلبی دیگر از این انتشارات
سردار عشق
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا با دل های هم بازی میکنیم؟