ورود ثبت نام
  • من تلاش میکنم پس هستم
  • مشاهده تمام پست‌ها
  • ۳ دنبال کننده
من تلاش میکنم پس هستم

مشاور شرکت بیمه پارسیان

من تلاش میکنم پس هستم
من تلاش میکنم پس هستم در من تلاش میکنم پس هستم
۶ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

داستان کوتاه آموزنده

در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد...
۴
من تلاش میکنم پس هستم
من تلاش میکنم پس هستم در من تلاش میکنم پس هستم
۶ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

داستان کوتاه همسرم نبود

داستان کوتاه همسرم نبود
از یک استاد سخنور دعوت به عمل آمد که در جمع مدیران ارشد یک سازمان ایرا...
۷
من تلاش میکنم پس هستم
من تلاش میکنم پس هستم در من تلاش میکنم پس هستم
۶ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

داستان کوتاه آموزنده

داستان کوتاه آموزنده
روزی ابوریحان درس به شاگردان می گفت که خونریز و قاتلی پای به محل درس و...
۴
من تلاش میکنم پس هستم
من تلاش میکنم پس هستم در من تلاش میکنم پس هستم
۶ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

داستان کوتاه ابومسلم خراسانی

داستان کوتاه ابومسلم خراسانی
شاگرد معمار، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود گاهی تا گوشی برای شنیدن می...
۴
من تلاش میکنم پس هستم
من تلاش میکنم پس هستم در من تلاش میکنم پس هستم
۶ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

داستان کوتاه مردان بزرگ

داستان کوتاه مردان بزرگ
جهانگردی در طول ماجراجویی هایش به دهکده ملا نصرالدین رسید. او می خواست...
۲
من تلاش میکنم پس هستم
من تلاش میکنم پس هستم در من تلاش میکنم پس هستم
۶ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

داستان کوتاه جعفر

داستان کوتاه جعفر
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺍﺭﺱ، ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ بازيگوشى ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺟﻌﻔر درس مي خواند.....
۴
من تلاش میکنم پس هستم
من تلاش میکنم پس هستم در من تلاش میکنم پس هستم
۶ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه

داستان کوتاه دعا برای دیگری

داستان کوتاه دعا برای دیگری
یک کشتی در یک سفر دریایی، در میان طوفان در دریا شکست و غرق شد و تنها د...
۴
من تلاش میکنم پس هستم
من تلاش میکنم پس هستم در من تلاش میکنم پس هستم
۶ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

داستان کوتاه حقیقت

داستان کوتاه حقیقت
روزی کسی نزد ملا نصرالدین آمد و از او درخواست کرد تا الاغش را برای ساع...
۲
من تلاش میکنم پس هستم
من تلاش میکنم پس هستم در من تلاش میکنم پس هستم
۶ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه

داستان کوتاه تکیه

داستان کوتاه تکیه
برادران یوسف وقتی می خواستند یوسف را به چاه بیفکنند، یوسف لبخندی زد. ی...
۳
  • ‹
  • 1
  • 2
  • ›