درباره Ērānšahr، خوانش ها و یاداشت هایی از یک ایران دوستِ دانش آموخته نرم افزار و نه یک ایران شناس یا باستان شناس یا زبان شناس ... امید است به یاری یزدان درست و سودمند باشد.
اِسپاش، فضا به پارسی
واژه عربی فضا به پارسی اِسپاش (espaš) گفته می شود. این واژه از پارسی میانه (پارسیگ) به لاتینی رفت و سپس واژه Spatium (اسپاشیوم) شد. سپس از لاتینی به فرانسوی رفت و Spacieaux یا espace شد، و سپس از فرانسوی به انگلیسی راه پیدا کرد و space شد.
واژه های منظومه شمسی یا منظومه خورشید به پارسی برابر با سامانه خورشیدی هستند. سامانه خورشیدی در برگیرنده (شامل) یک ستاره به نام خورشید در کانون (مرکز) آن و چندین هَرباسپ یا گویال (سیاره) است که دور آن می گردند. در زیر نام پارسی و عربی چندین هَرباسپ (سیاره) نوشته شده است. همچنین بر پایه این پیوند، گَردَنده برای همسان واژه سیاره برگزیده شده است.
تیر - عطارد
ناهید - زهره
زمین - ارض
بهرام - مریخ
هرمز یا اورمزد - مشتری
کیوان - زحل
همچنین می توانیم از واژه اِسپاش برای ساخت دیگر واژه های کمک بگیریم:
فضایی: اسپاشیک
فضاپیما: اسپاشه
فضای آزاد: اسپاش آزاد
این نوشته از پیوندهای زیر گرفته شده است.
برگرداننده آبادیس - اِسپاش --- که خودش از فرهنگ کوچک پهلوی برداشته است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دبیره های ایرانی - هام دبیره - بخش ششم
مطلبی دیگر از این انتشارات
واژه های چرخیدن، گردونه، ارابه، راه، ارتشتار، چرخ و ماشین
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرشد چلویی