تجربه‌ "افزایش بازدید در ویرگول"

مدتی‌است ویرگول روی امکانی با عنوان "افزایش بازدید" کار می‌کند. منطق آن بسیار ساده است. کسانی دوست دارند مطالبشان بیشتر دیده شود. ویرگول برای ادامه فعالیت خود به درآمدزایی نیاز دارد. پس نویسندگان به ویرگول پول می‌دهند تا ویرگول مطلبشان را بیشتر در معرض نمایش بگذارد.

اولین سوالی که به ذهن می‌رسد این است که این کار کیفیت پلتفرمی مانند ویرگول را کم نمی‌کند؟ لذت بردن از مطالعه در چنین پلتفرمی در گرو این است که ویرگول مطالبی که کیفیت بالاتری دارند را در مقابل چشم خوانندگان بگذارد تا خوانندگان نیز به مطالعه بیشتر ترغیب شوند و از وقتشان بهتر استفاده کنند. پس وقتی ویرگول به منِ خواننده مطلبی را نشان می‌دهد که بر اساس پرداخت پول انتخاب شده، در واقع دارد لذت مطالعه من را فدا می‌کند؟

نه دقیقا! نکته اینجاست که تعداد مطالب با کیفیتی که در پلتفرمی مانند ویرگول تولید می‌شود، خیلی بیشتر از زمان هر خواننده است. بنابراین وقتی مطالب مناسب برای خواندن زیاد می‌شود، این شانس است که تعیین می‌کند کدام مطلب برای مطالعه بعدی هر خواننده می‌تواند مناسب باشد. اینجا همان جایی است که پلتفرمی مانند ویرگول می‌تواند با وارد کردن کمترین لطمه به تجربه خوانندگان، درآمدزایی نیز داشته باشد.

زمان مشخص می‌کند که ویرگول چقدر خوب این کار را انجام می‌دهد. من در چند ماه گذشته چند بار از این قابلیت استفاده کرده‌ام. نمی‌توانم ادعا کنم شرایط تجربه‌ام به اندازه کافی کنترل شده بوده‌است. تست‌های بسیار بیشتری می‌توان روی این قابلیت انجام داد. اما مختصر نتایجی که در طول این مسیر به دست آورده‌ام را در ادامه به اشتراک می‌گذارم.

تصاویر پایین با همین ترتیب، وضعیت حساب من در ویرگول قبل از شروع افزایش بازدید را نشان می‌دهد (البته قبلا یک بار مختصری افزایش بازدید را روی نوشته "این بازار از آن بازارها نیست" تجربه کرده بودم).

برای افزایش بازدید دو نوشته را انتخاب کردم. اول قدیمی‌ترین نوشته‌ام در ویرگول با عنوان "ساختن برای شکستن" که تا حدودی تخصصی محسوب می‌شود و در راستای راه اندازی کسب و کار است. دوم "اهمیت بنیه اجتماعی قوی در ریسک پذیری و کارآفرینی" که با وجود عنوان پر طمطراق، در واقع مطلبی عمومی‌تر محسوب می‌شود. برای هر دو مطلب بسته‌های ۱۰۰هزار ایمپرشن انتخاب شد. در انتهای هر دو مطلب call to action تعریف شد. مطلب اول به صفحه لینکداین سنجاق. مطلب دوم به وبسایت سنجاق.

روز اول که تمام شد احساس کردم شاید با تغییر تصویر نوشته "اهمیت بنیه اجتماعی" مخاطبان بیشتری درگیر شوند. این نوشته دو تصویر داشت. یکی تصویر مردی که پسری را در میان برج‌ها هوا گرفته است با اشاره ضمنی به رابطه پدر فرزندی. یکی هم نمای بسته مرد و زنی که یکدیگر را بغل کرده‌اند با اشاره ضمنی به رابطه عاطفی. تصویر این نوشته از عکس اول به عکس دوم تغییر کرد. نرخ بازدید از نوشته با این تغییر از ۱.۵ درصد به ۵ درصد افزایش پیدا کرد. البته زمانی که به تصویر اول دادم زمان کمی بود و بهتر بود بعد از یک هفته این کار را می‌کردم. اما نگرانی از اینکه ناگهان ۱۰۰هزار ایمپرشن تمام شود، باعث شد عجله کنم.

بعد از یک هفته نتایج افزایش بازدید روی حساب من و هر نوشته از قرار زیر بود:

در این فاصله تعداد دنبال کنندگان من حدود ۱۰ نفر بیشتر شده است.

آمار نوشته ساختن برای شکستن:

حدود ۴۰۰۰۰ ایمپرشن منجر به ۴۶۲ بازدید از پست ساختن برای شکستن شد. یعنی نرخ ۱.۲ درصد که به نظر نرخ پایینی می‌آید. اگر در این رابطه ویرگول بینشی می‌داد که نوشته‌های یک دسته مشخص معمولا چه نرخ تبدیلی دارند می‌توانست دید بهتری بدهد که احتمالا چقدر جای اصلاح وجود دارد تا برای آن تلاش کنم.

با ۴۳۲ بازدید تعداد پسندهای این نوشته ۱۱ تا افزایش پیدا کرده و چند نظر هم برای آن ثبت شده‌است.

آمار نوشته اهمیت بنیه اجتماعی قوی:

این نوشته یک چهارم نوشته قبلی ایمپرشن دریافت کرد. احتمالا به دلیلی خواننده‌های این حوزه کمترند یا رقابت بیشتری برای جذب مخاطب در این حوزه وجود دارد. جالب اینکه از همین تعداد ایمپرشن بازدید کننده‌های بیشتری به دست آمده است. ۵۴۰ بازدید کننده که شاید بی ارتباط به تصویری که به عنوان بنر نوشته انتخاب کردم نباشد.

جالب اینجاست که با وجود این همه بازدید، فقط دو تا پسند به مجموعش اضافه شده است! و هیچ نظری هم اضافه نشد.

در همین بازه که این دو نوشته دیده می‌شدند، یک دنبال کننده به لینکداین سنجاق افزوده شد. بنابراین call to action لینکداین را برداشتم به این امید که تعداد پسندها و نظرات افزایش پیدا کند. هر چند شاهدی ندارم که این اتفاق افتاد یا نه.

چند روز بعد عنوان این نوشته را تغییر دادم:

بعد از این تغییر دیگر تا مدت‌ها سری به ویرگول نزدم. بعد از نزدیک دو ماه هنوز ۱۰۰هزار ایمپرشن این پست تمام نشده بود. در این فاصله نتایج چندان چنگی به دل نزدند و نرخ تبدیل دوباره به حدود ۱.۵ کاهش پیدا کرد. آیا این تاثیر عنوان بود؟ در دو مرحله ابتدا تصویر پست را تغییر دادم و سپس چند روز بعد عنوان را نیز به حالت اول برگرداندم. تفاوتی که بعد از آن دیدم چندان قابل اعتنا نبود. برداشت من این است که مخاطبانی که این نوشته می‌توانسته آن‌ها را جذب کند، آن را دیده‌اند و دیگر پتانسیل بیشتری نداشته‌است.

این تصویر نشان می‌دهد زمانی که بیشتر از یک سوم بسته ۱۰۰هزار ایمپرشن برای نمایش این پست باقی مانده بود، دیگر پتانسیلی برای جذب مخاطب نداشت. حتی شاید خیلی زودتر.

جمع بندی

این جمع بندی را بیشتر از ۶ ماه بعد از شروع تبلیغات می‌نویسم. در این فاصله فقط یک نوشته (همه قربانیان تجاوز) منتشر کرده‌ام که احتمالا به خاطر موضوع آن یا اینکه بر خلاف دیگر نوشته‌هایم در توئیتر کمتر روی آن اطلاع رسانی کردم فقط ۷۷ بازدید و ۹ پسند داشته. پس احتمالا تاثیر زیادی روی آمار کلی صفحه من در ویرگول نداشته است. برای مقایسه نوشته قبلی من (چرا هم‌بنیان‌گذار نمی‌چسبد!) ۶۸۳ بازدید و ۳۹ پسند دارد.

پس با در نظر گرفتن یک نوشته کم مخاطب، آمار صفحه من تا امروز به این ترتیب تغییر کرده‌است:

تعداد دنبال کننده من با ۴۹ افزایش به ۱۱۳ رسیده است.
تعداد پسند نوشته‌های من (بدون پست آخر) با ۵۹ افزایش به ۱۹۶ رسیده است.

علاوه بر این خوب است تعداد بازدید‌ها هم در نظر گرفته شود. چرا که خیلی وقت‌ها اولین هدف دیده شدن است. از این آمار قبل شروع فرآیند افزایش بازدید تصویری بر نداشتم. آمار امروز نشان می‌دهد که آمار نوشته‌های تبلیغ شده حدود دو-سه برابر سایر نوشته‌هاست.

از طرفی نسبت مطالعه در این نوشته‌ها اندکی کمتر از سایر نوشته‌هاست که می‌تواند نشانگر باکیفیت‌تر بودن خوانندگانی باشد که از مجراهای ارگانیک و غیر تبلیغاتی وارد صفحه نوشته می‌شوند باشد. البته این تفاوت آنقدر معنا دار نیست و به نظر من اعداد به دست آمده قابل توجه هستند.

photo by jamie streetoto
photo by jamie streetoto

در نهایت:

  • به نظر می‌رسد مهمترین عامل در موفقیت تبلیغات متن نوشته است.
  • بهتر است قبل از خرید بسته‌های بزرگ، در ابعاد کوچکتر مثلا ۳۰ هزار ایمپرشن، وضعیت نوشته خود را تست کنید و مطمئن شوید که به اندازه کشش آن تبلیغ می‌کنید.
  • با توجه به افزایش تعداد دنبال کنندگان، قسمتی از تاثیرات چنین تبلیغی مانا خواهد بود و وضعیت نوشته‌های بعدی را نیز بهبود می‌دهد.
  • فکر می‌کنم گاهی مقداری خرج کردن برای نوشته‌هایی که دوست دارم به چشم گروه بزرگتری از مخاطبان بیاید ارزشش را داشته باشد.