Mr_single_.84·۷ ماه پیشبندنرمیبرم لذت من از آب و هوای روستا/کوه و دشت و چشمه و بانگ ونوای روستا صبحدم بیدار میگردم من از بانگ خروس/تا کنم رو سوی درگاه خدای روستا میب…
Mr_single_.84·۸ ماه پیشبندنرهمه چیز روشن و زیبا … همه موجودات بزرگ و کوچک … همه چیز معقول و شگفت انگیز است و خداوند همه آن ها را خلق کرده است
Mr_single_.84·۸ ماه پیشبندنرچه کسی با من، حرف میزند؟ سوسماری لغزید. راه افتادم. یونجهزاری سر راه. بعد جالیز خیار، بوتههای گل رنگ و فراموشی خاک. لب آبی گی…